[Sepid]

متاسفانه خاطرات تلخ هیچ وقت ازیادم نمیره سحر جون ..............من که اینجوریم

[sahar naz]

[@Raha@]

آخی نرگسی عزیزم
بیخیال
منم خیلی اذیت شدم
مهم اینکه که خوشبخت باشی اینها همشون زودگذرن

[Sepid]

(2014/04/05 ساعت 16:51 )نرگس مامان نوشته شده توسط:  سوگلی جون منو که باهامون لج کردن اصلا عروسی نگرفتن چی؟ تا دیدن همسری من به حرف من گوش داد و ماشینشو فروخت بقیشم بابای من گذاشت خونه خریدیم همش تیکه انداختن که چرا از اول خونه خودتون چی میشه یه مدت مستاجر باشین خلاصه انقدر حرف زدن بعدم گفتن ما پول نمیدیم شماها عروسی بگیرین بابای منم گفت منم که نباید رباتون عروسی بگیرم اونم یه جورایی با خانواده همسری لج کرد و برامون مراسمی نگرفتن هیچ مراسمی نه عقد نه عروسی نه حنا بندون به کوری چشم دشمنامونم خدا برامون خواست و خودمون پیش بردیم زندگیمونو البته خدایی بابام خدا رحمتش کنه تو جهاز من سنگ تموم گذاشت تازه گفت من می تونم برات عروسی هم بگیرم ولی بابا اینا روشون زیاد میشه منم دیگه هیچی نگفتم تازه برای من طلا هم نخریدن راست میگی خاطرات بد هرگز پاک نمیشن

عزیزم الهی....
یعنی حاضر نشدن بخاطر پسرشون مراسم بگیرن اینا دیگه کین....خدا نصیب هیچ دختر خوبی نکنه خوب همین الانم میتونید واسه خودتون جشن بگیرید درسته خوشی خود عروسی رونداره ولی بازم خوبه

[@Raha@]

اینم دسته گل عقد منه که سلیقه خودم بود و خیلی دوستش داشتم ولی نصفش طبیعی بود و خشک شد


اینم عروسی که گل فروشه خیلی بد درستش کرد و اصلا دوستش ندارم

[دریاآرام]

فدات رهاجون قشنگن ایراد نداره پیش میاد

سحرناز تو ارسال #12 عکس دسته گل گذاشته من اون عکس اولی رو دوس میدارم خیلی از این مدل دسته گلها خوشم میاد

[Sepid]

خیلی نازن رها ...

[Fatemehh]

آره قشنگن

[@Raha@]

مرسی دوست جونها- دسته گل عقدمو خیلی دوس داشتم

[@Raha@]

من عاشق آخریه هستم دوس داشتم برا عروسیم این طوری باشه