شما هم عاشقید؟

وقتی بچه بودیم، عشق‌ها کمی افسانه‌ای‌تر بودند. یعنی یا کسی عاشق نمی‌شد یا اگر عاشق می‌شد، گویی در آسمان‌ها زندگی می‌کرد و خیلی زود زبانزد همگان می‌شد. عاشق شدن، موضوع پیش پا افتاده و عادی نبود و اگر عشقی بین دو نفر شکل می‌گرفت مقدس و رویایی بود. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که آن عشق‌های افسانه‌ای در زمانه ما رنگ باختند و شکل‌های دیگری به خود گرفتند، اما در روزگار ما، موضوع عاشق شدن، دیگر موضوع آسمانی و نادری تلقی نمی‌شود. نه از آن جهت که خود عشق، نادر و آسمانی نیست، بلکه از این نظر که عشق‌های کاذب و غیر اصیل، بسادگی با عشق حقیقی مشتبه گرفته می‌شوند.

در زمانه ما، تعداد نسبتا زیادی از دختر و پسرها خود را گول می‌زنند که عاشق‌اند یا طرف مقابل عاشق آنهاست و متاسفانه هر روز آمار طلاق و متارکه زوج‌ها بیشتر می‌شود. حتی روابط دوستانه و فامیلی، عمر طولانی ندارد و افراد به راحتی همدیگر را به امید یافتن افراد با محبت‌تر و موثرتر از زندگی خود حذف می‌کنند ! گویی اکثر افراد در جایگاه حقیقی که در دل دیگران باید داشته باشند، قرار ندارند. یا این که جایگاه آنها، سست است و خیلی زود با هر کس یا هر چیز دیگری معاوضه می‌شوند و البته طبیعی است که چنین وضعیتی، برای دختر و پسرهای امروز ناکام کننده باشد. شاید به همین دلیل است که عشق و محبت هم نیاز به محک خوردن دارند تا عیار آنها معلوم شود.

در واقع، ما دیگر نمی‌توانیم هر ابراز محبتی را بدون محک خوردن باور کنیم و بدون محک زدن عشق خود و عشق طرف مقابل وارد رابطه‌ای شویم که یک عمر دوام بیاورد. به عنوان یک مشاور و روانشناس، وقتی دختر و پسرهای جوان برای مشاوره ازدواج نزد من می‌آیند و ادعا می‌کنند که عاشق هم هستند ابزار محک عشق را به آنها می‌دهم و تاکید می‌کنم که بدون محک، ادعای عشق را نپذیرند. این محک هم کار سختی نیست. هر دو طرف، هم دختر و هم پسر، اگر واقعا ادعای عاشقی دارد، قبل از ازدواج باید برای طرف مقابل قربانی بدهد! یعنی باید اقلا یک مرتبه کاری را که انجامش برای آنها سخت است، به خاطر طرف مقابل انجام دهند. بدیهی است که این کار سخت برای همه یکسان نیست، چون افراد متفاوت‌اند. اما برای هر کسی بالاخره کاری سخت، وجود دارد. ممکن است ترک کردن سیگار برای کسی کار سخت محسوب شود. برای یک نفر کنار گذاشتن دوست نامناسبش سخت باشد، برای دیگری تغییر نوع لباس پوشیدن، ترک برخی عادات یا … کار سختی باشد و همین طور الی آخر. در هر حال هر یک از طرفین باید کاری سخت را که البته حق و حقوق شخص ثالثی در آن، از بین نرود، برای طرف مقابلش انجام بدهد و اگر نمی‌خواهد این کار را انجام دهد دیگر ادعای عاشق و شیفته و واله بودن معنا ندارد و حقیقی نیست.

نشانه‌های محبت حقیقی
علاوه بر محک محبت، نشانه‌هایی هم وجود دارد که نشان از عشق و محبت دارند. بد نیست به این نشانه‌ها هم توجه کنیم.

عشق، تواضع می‌آورد
وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، نسبت به همدیگر تواضع و فروتنی دارند. اگر دو نفر یا یکی از آنها اغلب اوقات با غرور و خودخواهی و فخر فروشی با دیگری برخورد می‌کنند، بهتر است ادعای عشق و محبت آنها را نادیده بگیریم. عاشق در برابر محبوب خود با گذشت و بی‌غرور است.

عشق، احترام می‌آورد
ممکن است احساسات در طول یک رابطه، گاهی کم و زیاد شوند، اما احترام متقابل از بین نمی‌رود، مگر این که فرد خود را مهم‌تر از طرف مقابل بداند که در این صورت، ادعای عشق او نیز، فریبی بیش نیست. طبیعی است که عقاید، سلیقه‌ها و نظرات دو نفر متفاوت باشد، اما احترام بین آنها با این تفاوت عقیده یا سلیقه نباید از بین برود. اگر یکی از طرفین مدام به طرف مقابل توهین می‌کند یا نمی‌تواند برای او و تفاوت‌هایشان احترام قائل شود، بعید است عشقی در کار باشد.

سختگیری در عشق حقیقی راهی ندارد
بهتر است ادعای افرادی که به بهانه عشق و محبت می‌خواهند به همدیگر سخت بگیرند و طرف مقابل را تغییر بدهند یا تحقیر کنند، نپذیریم. چنین حالتی درخواست اسارت است نه بروز عشق.

عشق، محبت عملی یا کلامی به دنبال دارد
اگر کسی ادعای عاشق بودن می‌کند اما نمی‌تواند در کلام یا عمل ابراز محبت کند و محبتش را بالاخره به شکلی نشان دهد، ادعای عشق او را چندان جدی تلقی نکنید. وقتی عشق در میان هست طرفین برای خوشحال کردن همدیگر، تلاش می‌کنند. آنها همدیگر را تحسین می‌کنند و در جهت رشد و بهتر شدن، به همدیگر بازخورد می‌دهند.

عشق، با بد خلقی دائمی با معشوق، سازگار نیست
اگر کسی واقعا شما را دوست دارد نمی‌تواند مدام با شما بداخلاقی و بدرفتاری کند. ممکن است گاهی خسته یا کمی غمگین باشد اما نه همیشه. پس اگر کسی همیشه با شما بد رفتاری کرد، ادعای عشق او مقبول نیست.

عشق حقیقی در سکوت هم بارز است
عشق و محبت قلبی، را حتی در سکوت هم می‌توان حس کرد. اگر کسی هر روز قربان صدقه شما می‌رود اما نمی‌توانید عشق و احساس عاشقانه او را در نگاه و رفتارش حس کنید، لازم است بیشتر دقت کنید.

عشق با توقعات بیجا سازگار نیست
راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، به هر حال هر انسانی نقص‌ها و کاستی‌های خود را دارد. اما وقتی محبت در میان است لازم است به جای کاستی‌ها بر ارزش‌ها و نقاط قوت همدیگر متمرکز شوید. حسن‌های همدیگر را بزرگ کنید و عیب‌ها را کوچک بشمرید.

عشق را با تملک اشتباه نگیرید!
اگر عاشقید حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمی‌تواند مال کسی شود و در زمره اموال شخص دیگری به حساب بیاید. شریک زندگی‌تان را با طناب نیاز به خود نبندید. توجه داشته باشید که حتی گیاهان نیز هنگامی رشد می‌کنند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کنند. در پایان باید بگویم، بسیاری از افرادی که فریب عشق‌های کاذب را می‌خورند اعتراف می‌کنند که از همان ابتدا، می‌دانسته‌اند که عشق و محبت طرف مقابل حقیقی نیست اما به دلایلی خود را فریب می‌دادند و به حقیقت توجه نمی‌کردند. گویی گاهی انسان‌ها دوست دارند به زور به خود بقبولانند که کسی هست که آنها را دوست دارد، حتی اگر چنین نباشد. با کمی دقت و محک زدن می‌توانید از تخریب زندگی و جریحه‌دار شدن احساسات خود پیشگیری کنید. خداوند برای هر یک از ما جفت آفریده و همیشه افرادی هستند که اگر با شما آشنا شوند، می‌توانند شما را دوست بدارند. پس هرگز خود را فریب ندهید.

عشق را به زنجیر بدل نکن!
شما همراه زاده‌اید و همراهید تا ابد.
همراهید تا آنگاه که بال‌های سپید مرگ
توالی روزها‌تان پریشان کند.
آری همراهید
حتی در سکوت و صلابت خیال خداوند،
اما در میانه این همراهی، جدایی باید
هان! به شمیم عطرآگین ملکوت اجازه دهید
تا در میان شما به رقص آید
و دوست بدارید!
اما عشق را به زنجیر بدل نکنید
جان‌های شما چون دو سرزمین باید و دریایش در میان
جام یکدیگر پر کنید اما از یک جام ننوشید.
از نان خود به هم بدهید اما هر دو از یک نان مخورید،
همگام با هم نغمه بسازید، پای بکوبید و شادمان باشید،
اما امان دهید تا هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها.
همانند تارهای چنگ که هر کدام تنهایند
اما به کار یک ترانه واحد در ارتعاش.
دل سپردن حکایتی است دلپذیر
اما دل را شاید به اسارت دادن
که تنها دست‌های زندگی خانه دل است و بس
در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک
که ستون‌های معبد به جدایی استوارند.
و بلوط و سرو در سایه هم سر به آسمان نکشند.
جبران خلیل جبران

رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره بالینی

زیبــاشــو دات کام

 

مطالب مرتبط

۲۰ دیدگاه‌

  1. محمد حسین گفت:

    بسیار عالی منم این داستان هارو تجربه کردم خیلی هم دیگه رو دوست داشتیم یک روز صدای همو نمیشنیدیم میمردیم موقع صحبت گریه میکردیم

    به هم نرسیدیم و نتها آرزویی که داریم اینه که تو اون دنیا به دیگه برسیم
    فدای دلهای پاکتون بشم

    [پاسخ]

  2. یلدا گفت:

    ممنون مطلب مفید و خوبی بود …

    [پاسخ]

  3. یه دختر... گفت:

    سلام.من یه مدته دچار سردرگمی شدم لطفا یکی کمکم کنه.
    من حس می کنم دوست داشتن و عاشق کسی بودن اشتباهه.حس می کنم ابراز احساسات اشتباه محضه
    منم خودم یکیو دوست دارم طرف مقابلمم همینطور
    ولی نمیتونم بش ابراز احساسات کنم.نمیتونم بش بگم علاقم تا چه حده…
    چون یه حسی جلومو میگیره.از عشق و ابراز احساسات کردن خیلی می ترسم…
    نمیدونم چرا…
    میترسم احساسمو ابراز کنم…
    اگه میشه کمکم کنید که واقعا سردرگمم

    [پاسخ]

  4. مهسا+ماه گفت:

    ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ …
    ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﻮﺳﺖ ..
    ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮑﻦ ..
    ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﺑﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺕ ..
    ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮﺳﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻦ …
    ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺭﺍ …
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯽ ﮐﻪ ..
    ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﺪ …
    ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﻪ ﻏﺮﻭﺭﺗﻮ .. ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻮ .. ﺑﻪ ﺩﻝ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ….
    ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻗﺪﻡ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ …

    [پاسخ]

  5. سارا گفت:

    سلام میخواستم نظرتونو در مورد عشق در یک نگاه بدونم تا شاید بهم کمکی بشه من الان ۱۷ سالمه و ۲ سال پیش پسری رو دیدم که تو یه نگاه واقعا به دلم نشست و تا به اون روز به هیچ کس و هیچ کس همچین حسی نداشتم از نگاهاش فهمیدم که اونم منو دوس داری به هر طریقی که بود خواست فیس بوکشو بم نشون بده اما چشام یه لحظه تار شد و هیچی نفهمیدم از بس هول شده بودم (دوستم میگفت شاید قسمت نبوده اما من باور ندارم )
    فقط چهار پنج بار دیدمش و الان یه ساله ندیدمش هر روز بش فک میکنم و خیلی ناراحتم که نمیتونم بش برسم و یا حتی ببینمش چن باری خواستم با یکی دیگه دوس شم و فراموشش کنم اما نشد شنیدم که عشق تو این سن و سال یه احساس کاذبه اما واقعا من این طور نیستم من چهره خوبی دارم و هر کسی که میبینتم برام خاستگار در میاد اما واقعا فکر ازدواج با کس دیگه دیوونم میکنه خواهش میکنم کمکم کنید من چیکار کنم ؟

    [پاسخ]

    میلاد پاسخ در تاريخ نوامبر 30th, 2014 19:39:

    عشق در یک نگاه چیزی نیس که بش عشق واقعی بتونی بگی این نوع علاقه چیزیه که تقریبا برای هر کسی پیش میاد و به این صورته که ما تو خیابون یا هر جای دیگه کسی را میبینیم که از نظر ما جذابه و فقط به چهریه طرف دل میبندیم که اسم همچین چیزی رو عشق نمیزارن

    [پاسخ]

  6. azita گفت:

    سلام ممنون از راهنمایی های خوبتون
    موفق و پیروز باشید

    [پاسخ]

  7. رها گفت:

    لطفا در مورد کسایی مثل من که نمیتونن عاشق بشن یه راه کار بدین من نمیدونم چرا ولی به هیچ یک از خواستگارام احساسی ندارم اونا بعضیاشون واقعا عالین ولی من عاری از هر گونه احساسم لطفا کمکم کنید

    [پاسخ]

  8. دلشکسته گفت:

    سلام مطلب زیبایی بود نشونه های عشق رو خوندم و باز به عشقم مطمئن تر شدم.
    اما یه مشکلی هست
    مطالب سایت عالیه اما وقتی بعضیاشو میخونم آتیش میگیرم مثلا تیتر هایی مثل تشکیل خانواده بدید و با عشق به ارامش برسیم و اینا
    دختری ۲۳ ساله ام من ۷ ساله عاشقم و رابطه عشقی عالی و موفقی دارم اما خانوادم بعشق رو درک نمیکنن و با اصل عشق مخالفن بخاطر همین نمیذارن به عشقم برسم.میگن زندگی که با عشق و عاشقی شروع بشه آخرش یا طلاقه یا بسوز بساز میگم باشه من میخوام بدبخت بشم بذارید باهاش ازذواج کنم میگن چرا بدیم بدبخت بشی.موندم چیکار کنم؟هیچ دلیلی واسه تموم کردن رابطم نمیبینم وقتی خدا عشق به این قشنگی و موفقی بهم داده چرا تمومش کنم؟؟؟؟تو ۷ سال دیگه درست بودن عشقم بهم ثابت شده.
    لطفا مطالبی هم واسه کسایی مثل من بنویسید.خیلی سردرگمم.نمیدونم چطور راضیشون کنم.
    ممنون

    [پاسخ]

    مهرزاد پاسخ در تاريخ جولای 20th, 2014 12:25:

    سلام دلشکسته جون واقعا آفرین که تونستی ۷سال کناره یکی بمونی درضمن نا امید نشو
    بالاخره یه روز خونوادت راضی میشن چون واقعا دلیل قانع کننده ای ندارن توم سعی کن تو این
    مدت باهاشون راه بیای و دعوارو بذار کنار بشین عاقلانه باهاشون حرف بزن و شرایطترو قشنگ
    براشون توضیح بده هرچی باشه خونوادتن

    [پاسخ]

  9. مهرزاد گفت:

    سلام به همه ی دوستای گلم
    خوشحالم گذرم به اینجا خورد تا بیشتر با دید مردم و شرایطشون اشناشم
    راستشو بخواین چیزی به اسم عشق وجود نداره و همش یه سری وابستگی هستش ولی بعضی از این وابستگی ها گاهی انقد زیاد میشه که بهش میگیم عشق
    اگه کسی سوالی داشت بپرسه تا جایی که بتونم کمکش میکنم

    [پاسخ]

  10. mohadeseh گفت:

    خیلی خوشحالم از این که میبینم هنوز هستن کسایی که معنی عشق و میدونن من هیچ

    وقت به خودم اجازه ندادم راه غلطی را دنبال کنم .همیشه فکر میکردم لایق یه عشق

    واقعی ام .از بچگی دوسش داشتم اما هیچ وقت شخصیتم اجازه نداد بهش بگم!!!خیلی دلم

    میخواد بدونم چه حسی نسبت به من داره کاش شما خانم خوشابی بتونین جوابمو بدین

    دیگه واقعا از این شرایط خستم

    [پاسخ]

    Reza پاسخ در تاريخ دسامبر 7th, 2014 03:00:

    منم همین اوضاع رو دارم
    از بچگی تا حالا بهش فکر میکنم و…

    [پاسخ]

  11. نیلو گفت:

    منم با نظر اقا رضا خیلی موافقم
    ایشاا.. به عشقت برسی

    [پاسخ]

  12. نوشین گفت:

    کاش عاشقم بود

    [پاسخ]

  13. سعید گفت:

    slam mamnon az sayte khobeton

    [پاسخ]

  14. مریم گفت:

    عالی بود من با این حرفت موافقم

    [پاسخ]

  15. لیلا گفت:

    واااااای…عالیه ممنون
    در ضمن ماه محرم رو تسلیت میگم

    [پاسخ]

  16. reza گفت:

    عشق یک حالت بسیار زیبایی است که انسان به زیباترین حالت آن دست می یابد. انتخاب می کند می پروراند بزرگش می کند و نماد کامل عشق می شود. ما اگر بتوانیم و امکانش باشد حتما باید با عشق زندگی مشترک را شروع کنیم . زندگی با عشق بسیار شیرین خواهد بود . عشق واقعی را می گم نه عشقی که بخاطر یک روسری یا دو کیلو پیاز بهم می ریزد . این عشق نبوده بلکه ادای عاشقان را در آوردن بوده است. عشق باید ابدی باشد عشق باید همیشگی باشد. نه عشق گزرا که بعدها کوچکترین تلنگری داغونش می کند. عشق فداکاری می خواهد تلاش می خواهد و گذشت از همه مهمتر است. باید ثابت کرد دوست داشتن را. باید در عمل نشان داد. کسانی که می گند عاشقند ولی برای یک لباس و یک بهانه کوچیک زندگیشون را بهم می ریزند اینها نه تنها عاشق نیستند بلکه حتی منطقی هم نیستند. اول میگند تو یک چادر هم میشه زندگی کرد بعد یک مدت چیها که نمی خواهند. عشق از طرف مرد شروع می شود به زن منتقل می شود و عکس العملش برای ادامه به زن بستگی دارد و اگر دو طرفه شد می شود عشق واقعی . من عاشقی را خیلی دوست دارم . خودم هم عاشق شدم و …

    [پاسخ]

  17. سوگلی گفت:

    واقعا زیبا نوشتید ….ممنون

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − یک =