زندگی بدون آلودگی

این روزها همه از آلودگی هوا حرف می‌‌زنند. می‌‌گویند هوا پر از آلاینده‌هایی است که بر جسم و خصوصا بر تنفس ما اثر منفی می‌‌گذارند، ما را مسموم می‌‌کنند و گاه باعث خستگی، بی‌حوصلگی و انواع بیماری‌ها می‌‌شوند. اما آلودگی مختص هوا نیست. چون گاهی روان ما هم آلوده می‌‌شود و در واقع خود ما باعث آلودگی روح و روان خود (و اطرافیان‌مان) می‌‌شویم. ‌‌این آلودگی نیز مضرات بسیار دارد که تا فرصت هست باید خود را از تبعات منفی آن خلاص کنیم. در‌ ‌اینجا اشاره‌‌ای به برخی از انواع آلودگی خواهیم داشت.

اعتیاد، برده‌ ارباب آلوده!

آلودگی‌های ناشی از اعتیاد نه تنها جسم انسان، که روان و روح را هم آلوده می‌‌کنند و متاسفانه خیلی زود، ‌‌این آلودگی به خانواده‌ فرد، شغل او، تحصیل، کارایی‌ها و دارایی‌های او نیز منتقل می‌‌شود. در واقع آلودگی ناشی از اعتیاد (چه به مواد مخدر، چه به سیگار) مانند آتش‌سوزی در جنگل است. آتش از هر جا که شروع شود اگر خیلی زود جلوی آن گرفته نشود، همه‌ جنگل را در بر می‌‌گیرد و خشک و تر را می‌‌سوزاند و در پایان نیز همه چیز از بین می‌‌رود. دیگر نه محصول و میوه‌‌ای باقی می‌‌ماند و نه حتی درخت سالمی‌‌که بتواند روزی دیگر ثمر بدهد. آلودگی ناشی از اعتیاد به مرور روح انسان را می‌‌خورد و نابود می‌‌کند و نه تنها زمینه‌ساز بروز انواع بیماری‌های روانی می‌‌شود بلکه بر سلول‌های مغزی نیز اثر گذاشته و آسیب‌های فردی و اجتماعی، خودکشی و افسردگی‌های حاد را افزایش می‌‌دهد. بسیاری از معتادان گزارشاتی مبنی بر توهم و هذیان‌های بیمارگونه می‌‌دهند، و گاهی دست به حرکات و اعمال خطرناکی می‌‌زنند که به مرگ خود آنها و اطرافیانشان منجر می‌‌شود. می‌‌گویند فرد معتاد مانند برده است. برده‌ چیزی که به آن معتاد است. چون مانند ‌یک برده عمل می‌‌کند و هر چه که ارباب ستمگر خود، که همان مواد مخدر و اعتیادآور است می‌‌گوید انجام می‌‌دهد و چون ارباب ستمگر او فقط به چیزها و کارهای بد توصیه می‌‌کند، برده نیز به ستم کردن، تنبلی و تن پروری، نابود کردن حق دیگران و حتی گاهی دزدی رو می‌‌آورد تا بتواند ارباب را راضی نگه دارد. او از حق همه کس و همه چیز می‌‌گذرد، همه چیز و همه کس را آلوده و نابود می‌‌کند تا خود و اربابش را زنده نگه دارد.

آلودگی ناشی از افراد سمی‌‌!
برخی از افراد، سمی‌‌، تخریب کننده و آلوده به انرژی منفی‌اند . تا آنها را می‌‌بینید می‌‌خواهند با کلمات و رفتارهای ناامید کننده شما را هم آلوده کنند. وقتی با آنها معاشرت می‌‌کنید زود خسته و کسل یا ناامید می‌‌شوید. آنها در هر زمینه‌‌ای منفی هستند. منفی فکر می‌‌کنند، بدگمان و شکاک یا کاملا بدبین هستند، شما و دیگران را تحقیر و مسخره می‌‌کنند. همه چیز را بد می‌‌بینند ‌یا تنها قسمت خالی لیوان را مشاهده می‌‌کنند. گویی چشم و گوششان فقط به دنبال بدی‌ها، سیاهی‌ها و تاریکی‌ها می‌‌گردد و همان را می‌‌بینند و از همان سخن می‌‌گویند. چنین افرادی هم آلودگی منفی دارند و هر جا پا می‌‌گذارند می‌‌خواهند ویروس آلودگی خود را به دیگران هم انتقال بدهند. از‌ ‌این افراد دوری کنید. اگر می‌‌توانید به آنها تذکر بدهید که مثبت‌اندیش‌تر شوند و منفی گرایی را کنار بگذارند و اگر نمی‌‌توانند، لا اقل خود را از دست آنها خلاص کنید.
آلودگی‌های کلامی‌‌
متاسفانه کلام اکثر ما انسان‌ها آلوده شده است. اما چگونه؟ در واقع ما کلام خودمان را با دروغ گفتن، با بدگویی و اتهام وارد کردن به دیگران، با بیان حرف‌های تاریک و سیاه مانند کلمات زشت، کلمات تفرقه ‌‌ایجاد کن بین اطرافیان، کلمات متناقض، پراکنده و بیهوده گویی زیاد از حد، دادن قول‌هایی که بدان عمل نمی‌‌کنیم و در کل با گفتن حرف‌های منفی و مخرب آلوده کرده‌‌ایم. ‌‌این آلودگی‌های کلامی‌‌مانع می‌‌شوند که کلام انسان انرژی و قوت داشته باشد و بتواند در زندگی او منشا برکت شود. در حالی که اگر کلام ما نیز مانند بزرگان مورد مراقبت قرار بگیرد و از آلودگی‌ها پاک شود می‌‌تواند در زندگی ما موهبت‌های بسیاری بیافریند و‌‌ ایجاد کند.داشتن کلام آلوده نه تنها اعتبار ما را نزد دیگران کم می‌‌کند و حتی از بین می‌‌برد بلکه انرژی ما را که بصورت کلام از وجود ما صادر می‌‌شود به‌تدریج کم و کمتر و آلوده و آلوده‌تر می‌‌کند. در ادیان و مذاهب، بر ضرورت پالایش کلام بسیار تاکید شده و گفته می‌‌شود که خردمندان کهن، مراقبت از کلام را تا ‌‌این‌جا مورد تاکید قرار می‌‌دادند که همواره به شاگردان خود می‌آموختند که تنها زمانی لب به سخن باز کنند که بتوانند کلامی سازنده بر زبان آورند. آنان به علت آگاهی از خطر کلام مخرب، برای سنجیدن این‌که بر زبان آوردن کلامی، خردمندانه است یا نه، معیارهایی هم تعیین کرده بودند. معیار آنها این بود که:
«‌آیا در کلامی که می‌خواهی به زبان‌آوری حقیقت هست؟ آیا در این کلام محبت هست؟‌ و آیا بیان آن ضرورت دارد؟ حتی اگر حقیقت دارد اما محبت ندارد، ‌پس بیان آن هم ضرورتی ندارد»!!!
می‌‌گویند مردی در بازار شهر،‌ مدام در حال حرّافی بود،‌ به‌ یکی غر می‌زد، چاپلوسی دیگری را می‌کرد،‌ با دروغ کالایش را گران‌تر می‌فروخت، به دیگری ناسزا می‌گفت و همسایه فروشنده خود را مسخره می‌کرد و خلاصه لحظه‌ای از سخن گفتن فارغ نمی‌شد. مرد ناشناس ولی خردمندی که شاهد رفتار او بود نزد او رفت و گفت: ای مرد مشورتی برای تو دارم، مرد با تعجب به ‌این ناشناس نگاهی کرد و گفت، بگو. ناشناس گفت حیوان درنده‌ای دارم که نمی‌‌‌دانم با آن چه کنم؟ آیا به نظر تو صلاح است آن را با خود به ‌این بازار بیاورم یا در شهر رها کنم؟‌ مرد باوحشت به ناشناس نگریست و گفت: مگر دیوانه شده‌ای؟‌ مسلم است که نمی‌توانی و نباید حیوان درنده‌ای را به همراه خود به‌این بازار بیاوری!‌ مگر نمی‌ترسی او مردم بازار، یا حتّی خود تو را بدرد و بخورد؟!!
خردمند ناشناس به او گفت: البته که می‌ترسم، منتهی در عجبم تو چگونه جراٌت کرده‌ای زبان درنده‌ خود را به همراه خود به بازار آوری، بدون آن‌که بترسی خودت یا دیگران را بدرد یا بخورد؟!!
حضرت علی(ع)‌ نیز می فرمایند: زبان در دهان مانند حیوان درنده‌ای است. اگر رهایش کنی تو را می‌خورد و نیز می‌فرمایند که هیچ‌چیز سزاوارتر از این نیست که انسان زبان خود را به بند کشد و او را در دهان خویش زندانی کند. در واقع ادعاهای واهی و پرگویی, هر کلامی‌‌که مبنایش انکار حق و حقیقت باشد، کلامی‌‌که از روی تنفر گفته شود و انواع دیگر کلمات مشابه ‌‌اینها همگی ما را آلوده می‌‌کنند و از جمله‌ آلوده کننده‌های روح و روان ما به حساب می‌‌آیند. همان‌طور که حتما شنیده‌‌اید چند سال قبل آزمایشی بر روی بلورهای آب انجام شد و دانشمندان از آن عکس و فیلم نیز تهیه کردند. وقتی که کلمات نیکو و کلمات کتب آسمانی بر روی ‌یک لیوان آب ادا می‌‌شد، بلورهای آب ‌‌این لیوان که با میکروسکوپ دیده شدند به بلورهایی منظم، زیبا و با اشکال بسیار جالب مبدل می‌‌شدند و زمانی که کلمات بد و شیطانی بر آب ادا می‌‌شد شکل بلورها نامنظم و زشت به چشم می‌‌خورد. روح و روان ما نیز وضعیت مشابهی را در مقابل کلمات پیدا می‌‌کند. کلمات آلوده ما را آلوده می‌‌کنند و کلمات نیکو زیبا باعث پالایش، زیبایی و اقتدار درونی ما می‌‌شوند. پس با واژه‌های آلوده خود را آلوده نکنیم. فقط آلودگی هوا نیست که باید برایش فکری کنیم بلکه کلا لازم است که از آلودگی و آلوده کننده‌ها پرهیز کنیم, خود را در معرض آنها قرار ندهیم و اجازه ندهیم که هر چیز و هر کسی روح و روان ما را که بزرگترین موهبت‌های زندگی‌مان محسوب می‌‌شود، آلوده کند.

 رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره

زیبـــاشــو دات کام

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. nazak71 گفت:

    سلام.رنگ موهام خرماییه و رنگ پوستم سفیده و ۲۳سال سن دارم.برای بار اول میخوام رنگ بذارم.به نظر شما چه رنگی بهتره؟خواهش می کنم .خیلی واسم مهمه.

    [پاسخ]

  2. نازآفرین گفت:

    مطلبتون خیلی خوب بود کاش همه اونو بخونن کاش همه ما یاد بگیریم که مواظب کلماتمون باشیم و به خودمون و دیگران با حرفای نا شایست و نا بجا صدمه نزنیم

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + سه =