گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه ! |
گاو پيشاني سفيده ! |
گاوش زائيده ! |
گاو نه من شير ! |
گاه باشد كه كودك نادان --- بغلط بر هدف
زند تيري ! |
گاهي از سوراخ سوزن تو ميره گاهي هم از
دروازه تو نميره ! |
گدارو كه رو بدي صاحبخونه ميشه ! |
نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت
---- هر طفل ني سوار كند تازيانه اش ! [[ صائب]] |
گذر پوست به دباغخانه ميافته ! |
گر بدولت برسي مست نگردي مردي ! |
گر بري گوش و گر زني دمبم --- بنده از جاي
خود نمي جنبم ! |
گربه براي رضاي خدا موش نميگيره ! |
گربه تنبل را موش طبابت ميكنه ! |
گربه دستش به گوشت نميرسه ميگه بو ميده ! |
گربه را دم حجله بايد كشت ! |
گربه را اگر در اطاق حبس كني پنجه بروت
ميزنه ! |
گربه را گفتند : گهت درمونه خاك پاشيد روش
! |
گربه روغن ميخوره خانم دهنش بو ميكنه ! |
گربه شب سموره ! |
گربه شير است در گرفتن موش --- ليك موش است
در مصاف پلنگ ! |
گربه مسكين اگر پر داشتي ---
تخم گنجشك از زمين بر داشتي ! |
گر تو بهتر ميزني بستان بزن ! |
گر تو قرآن بدين نمط خواني --- ببري رونق
مسلماني را ! [[ سعدي]] |
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را ! (( در
كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ... )) [[ حافظ]] |
گر جمله كائنات كافر گردند --- بر دامن
كرياش ننشيند گرد ! |
گر حكم شود كه مست گيرند --- درشهرهر
آنچه هست گيرند ! |
گر در همه دهر يك سر نيشتر است ---
بر پاي كسي رود كه از همه درويشتر است ! |
گر در يمني چو با مني پيش مني --- ور
پيش مني چو بي مني در يمني ! |
گرد نام پدر چه ميگردي ؟ --- پدر خويش باش
اگر مردي ! [[ سعدي]] |
گرز به خورند پهلوون ! |
گر زمين و زمان بهم دوزي ---
ندهندت زياده از روزي ! |
گر صبر كني ز غوره حلوا سازيم ! |
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟! |
گرگ دهن آلوده و يوسف ندريده ! |
گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان
باز كرد ! |
گفت پيغمبر كه چون كوبي دري --- عاقبت زآن
در برون آيد سري ! |
گفت : چشم تنگ دنيا دار را --- يا قناعت پر
كند يا خاك گور ![[ سعدي]] |
گفت : چشم تنگ دنيا دار را --- يا قناعت پر
كند يا خاك گور ![[ سعدي]] |
گفت : خونه قاضي عروسيست . گفت : بتو چه؟
گفت : مرا هم دعوت كرده اند . گفت : بمن چه ؟! |
گفت : استاد! شاگردان از تو نميترسند. گفت
: منهم از شاگردها نميترسم ! |
گفتند : خرس تخم ميذاره يا بچه ؟ گفت : از
اين دم بريده هر چي بگي بر مياد! |
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت
: حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! |
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت
: حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! |
گفتند : خربزه ميخوري با هندوانه ؟ گفت :
هر دودانه ! |
گفت : نوري خونه است ؟ گفتند : علاوه بر
نوري دخترش هم خونه است . گفت : نور علي نور ! |
گل زن و شوهر را از يك تغار برداشته اند ! |
گله گيهات بسرم ايشالاه عروسي پسرم ! |
گنج بي مار و گل بي خار نيست ---
شادي بي غم در اين بازار نيست ! [[ مولوي]] |
گنجشك امسال رو باش كه گنجشك پارسالي را
قبول نداره ! |
گنجشك با باز پريد افتاد و ماتحتش دريد ! |
گنجشك با زاغ زوغش بيست تاش يه قرونه، گاو
ميش يكيش صد تومنه ! |
گندم از گندم برويد جو ز جو ! (( از
مكافات عمل غافل نشو ... )) [[ مولوي]] |
گندم خورديم از بهشت بيرونمان كردند ! |
گوساله بسته را ميزنه ! |
گوسفند امام رضا را تا چاشت نميچرونه ! |
گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه ! |
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
--- آنچه البته بجائي نرسد فريادست ! [[ يغماي جندقي]] |
گوشت جوان لب طاقچه است ! |
گوشت را از ناخن نميشه جدا كرد ! |
گوشت را از بغل گاو بايد بريد ! |
گوشت رانم را ميخورم منت قصاب رو نميكشم ! |
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض --- ورنه
هر سنگ و گلي لؤلؤ مرجان نشود ! [[ حافظ]] |
گه جن خورده ! |
گيرم پدر تو بود فاضل --- از
فضل پدر تو را چه حاصل ! [[ نظامي]] |
گيرم كه مار چوبه كند تن بشكل مار ---
كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست ! [[ خاقاني]] |
گيسش را توي آسيا سفيد نكرده ! |