زبان نوجوانان چگونه است؟
راه هایی برای درکی بهتر از آنچه در دنیای جوانان می گذرد؛اگر نوجوانتان هر روز به شکل و رنگی در میآید، اگر هر روز به شخص یا گروهی تعلق خاطر پیدا میکند، اگر هر روز نظر و عقیدهاش عوض میشود و ثبات رای ندارد، او در حال پیدا کردن و شکل دادن هویت خویش است.
گفتگو کردن درخانواده هنراست و گوش دادن هنری بالاتر.
-الهه سالاری:مادرش میگوید: «از همه عالم و آدم شاکی است. با همه دعوا دارد. حرفش را هم درست نمیگوید تا بدانیم مشکلش چیست.» پدرش ادامه میدهد: «این بچه اصلا حرف حساب را متوجه نمیشود. هر چه میگوییم، توی گوشش نمیرود. با ما هم سر جنگ دارد. نمیدانیم چه به روزش آمده. چند ماه پیش اینگونه نبود.» این درد دل بسیاری از پدر و مادرهایی است که فرزند نوجوان دارند. البته چون با روحیات یک نوجوان آشنا نیستند از رفتار او شاکی میشوند. مساله مهم این است که نوجوان نمیداند مشکلش چیست تا دنبال راهحل باشد. والدین، تاثیرگذارترین افرادی هستند که با شناخت روحیات فرزند نوجوانشان در شناخت هویتش به او کمک کنند. از همین رو، با دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی، مشاور خانواده و کودک و همچنین مولف کتاب «الگوها و طرحهای خانواده درمانی و آموزش والدین: راهنمای جامع حل مشکلات رفتاری در کودکان» در مورد مشکلات نوجوان و هویتیابی گفتوگو کردهایم.
مثبت و منفی هویت
«هویت» یعنی چه کسی هستیم. برای چه چیزهایی ارزش قائلیم. به چه چیزهایی احترام میگذاریم. همچنین چه مسیری را برای زندگی انتخاب کردهایم. به گفته دکتر خدابخشی، هویت در نوجوانی بسیار ارزشمند است. به قول اریک اریکسون روانشناس مشهور، سردرگمی در هویت نوجوانان، ناشی از تعارض روانی آنها در هویتیابی است. او عقیده داشت هرچقدر روابط در جوامع پیچیده باشد، بحران هویت در جوانان و نوجوانان پیچیده خواهد بود. شکلگیری هویت در نوجوانان، فرایندی پویاست. یعنی پیوسته در حال تغییر و تحول است. البته هویتیابی در دوره کودکی به این فرایند کمک بسیاری میکند. دکتر خدابخشی با استناد به نظر ویلیام گلاسه، نظریهپرداز مشهور میگوید: افراد از نظر هویت به دو نوع هویت موفق و شکست تقسیم میشوند. کسانی که احترام و عشق را در زندگی تجربه کردهاند در دوره نوجوانی به هویت موفق دست پیدا خواهند کرد. همچنین هویت شکست حاصل عدم تجربه احترام و عشق در روابط اینگونه افراد است.
از مقایسه تا ارزشگذاری
محیط اطراف نوجوان که شامل والدین و گروه دوستانش است، تاثیر بسزایی در عزتمند شدن نفس او یعنی «عزتنفس» او دارد. به این صورت که اطرافیان با ارزشگذاری و مقایسه رفتار نوجوان با سایر الگوها و رفتارها، او را در معرض مقایسه قرار میدهند. این مشاور خانواده میگوید: این نوع ارزشگذاری، باعث عزت نفس نوجوان که یکی از ارکان اصلی هویت در اوست، میشود. در مقابل نوجوانانی که در محیط ایزوله شده قرار دارند که نه خود و نه اطرافیان، امکان قیاس و ارزشگذاری رفتار آنها را ندارند، خودپندار منفی نامیده میشوند. خودپندارها مستقل عمل میکنند و خودشان روی رفتارشان ارزشگذاری میکنند. در اهمیت یک هویت موفق باید گفت که عزت نفس و خودپنداری مثبت در نوجوانان سلامت روانی ایجاد میکند. یعنی نوجوانی که سلامت روانی ندارد و افسرده است، دچار سردرگمی و هویت مشوش میشود. آنها نمیدانند از زندگی چه میخواهند.
نظارت نامحسوس
دکتر خدابخشی درباره نقش پدرها و مادرها در روند هویتیابی نوجوان میگوید: والدین باید بگذارند نوجوان اهداف خود را جستوجو کند. تشویق و نظارت والدین بر رفتار نوجوانی که خودش اهدافش را تجربه و ارزشگذاری میکند، در هویتیابی موثر است. والدین در این شرایط بیشتر در نقش یک ناظر و هدایتگر هستند. بعضی از والدین میترسند که فرزند خود را در شرایطی قرار دهند که او مرتکب اشتباه شود. اما بهتر است اجازه دهیم یک بار سرشان به سنگ بخورد. البته نباید در این کار زیادهروی کرد. منظور این است که نوجوان احساس کند در سرنوشت خود سهم بسیار مهمی دارد. اما نه آنقدر بزرگ شده که تصمیم بگیرد و نهآنقدر کودک است که بتوان چیزی را به او دیکته کرد.
دکتر خدابخشی در ادامه از ارتباط گرم و صمیمانه والدین با نوجوانان میگوید: ارتباط صمیمانه و دوستانه والدین موجب میشود تا نوجوان حرفهای دیگران را راحت بشنود و نظراتش را آزادانه بیان کرده و در مورد اهداف و ارزشهایش حرف بزند. همچنین والدین باید فرصتی را در برابر آنها قرار دهند تا در مورد ارزشها، پایبندیها و اعتقاداتشان صحبت کنند. وی همچنین با اشاره به اهمیت شرکت نوجوانان در فعالیتهای اجتماعی، میگوید: والدین باید فضایی را فراهم کنند تا نوجوانان در فعالیتهای اجتماعی نظیر کارهای عامالمنفعه و حتی شغلی حضور داشته باشند تا مفهوم کار و ارزش آن را درک کنند. این فعالیتهای اجتماعی موجب میشود آنها آدمهای جدید را ببینند و تعاملهای گوناگون و متنوعی را تجربه کنند. بهتر است والدین در طی شکلگیری هویت نوجوانان در مورد ارزشهای اخلاقی، انسانی و حقوق اجتماعی دیگران بحث کنند.
البته نباید فراموش کرد کودکی خوب و موفق، نقش بسزایی در پیدا کردن هویت در دوره نوجوانی دارد. اگر والدین در دوران کودکی فرزندشان، او را به خوبی تشویق و تمجید کرده باشند؛ وی در نوجوانی به نصیحتهای پدر و مادرش گوش میدهد. همچنین اگر والدین افراد موفقی باشند فرزندشان آنها را الگوی خود در زندگی قرار میدهد.
شادی واقعی را که حق شماست درخانواده تان جستجو کنید.
مجله همشهری
زیبـــا شــو دات کام
من یه دختر پونزده سالم.تنهام،مدرسه سمپاددرس میخونم…داداشم ازم بزرگتره ورفتارای آزا دهنده ای داره بامن بامامانم وبابام،خیلی بددهن شده،خیلی تواتاقشه وحرفاییکه به مامان وبابام میزنه طوریه که خیلی توشوک میریم.وضع مالیمونم خداروشکر خیلی خوبه،اون هفده سالشه ودرسشم قوی نیست،اما بدم نیس،بعدازتولدخواهرکوچیکترم ک هشت سالشه،انگار ناخوداگاه رفتار والدینم نسبت به ما دوتا بزرگتر که ازما بعنوان عذاب دهنده وپرتوقع یادمیکنن،کمتر عشق ومحبت داره…خیلی تنهام،توروابط اجتماعی خیلی خوب نیستم…نمیدونم چیم،چی میخوام،تومهمونیا یه جورم توخونه یه جوروتومدرسه یه جور!ثبات ندارم،چون بچه وسطیم،پارسال خیلی تلاشم روبردم بالا چون تومدرسه مشوق هایی داشتم که منوباورداشتن وتوی چندزمینه مقام های عالی آوردم.توی یه مسابقه کشوری دعوت شدم،رفتم وازبابام چندتاسوال پرسیدم درموردش،یکم بحثمون شد واخرش باحالت فریادبه مامانم گفت:اصلا چرااین بایدبره؟بره اونجا داغون برمیگرده…یعنی حس کنین چقدشکستم!اعتمادبنفسم کم بودوکمترشد.رفتم اون مسابقه وجز سه مقام برترکشورشدم…اما انگارهنوزم اثبات نشدم.خیلی تواتاقمم.خداروشکرازاونایی نیستم ک برم دنبال دوستی باپسرا وآرایش ومدهای خیلی جلف برای خودنمایی،امامیترسم اخرش بشه…حس میکنم ازنوجوونی هیچی نمیفهمم،توبزرگسالی اخرش خودمو یه خانم بی اعصاب وناموفق وتنهامیبینم،هیچ حس خوبی به ازدواج ندارم،مخصوصا بچه داری دراینده.چون بابام توحرفاش ازبچه بعنوان دردسریادمیکنه.تاغرمیزنم طوری برخوردمیکنن که انگارحق ندارم ناراضی باشم،هی میگن توفلان داری فلان وفلان ک هیشکی نداره…
[پاسخ]
واقعامطالبتون عالیه.متشکرم
[پاسخ]