انتخاب برای ازدواجی موفق

انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان باید بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی‌ترین معیار انتخاب همسر شناخته می‌شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگی‌های ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است هر یک از زوجین باید با دید باز اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه‌حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین در نظر گرفته شود.

با وجودی که والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده‌ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره‌ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده‌اش باشد. در اینجا  به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می‌شود.

تناسب فرهنگی – اجتماعی

قدم اول در انتخاب همسر مناسب، تناسب فرهنگی بین خانواده‌هاست. بایدها و نبایدهای فرهنگی و همچنین سلسله‌مراتب ارزش‌های یک فرهنگ رفتارهای ما را هدایت می‌کنند.
باید توجه داشت دو فردی که قرار است با هم زندگی کنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشکلات می‌شود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شکل می‌دهد. گاه در خانواده‌ای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زن‌سالاری حاکم است و وصلت این دو گروه با هم مشکل‌آفرین خواهد بود.

توجه به موقعیت اجتماعی از این لحاظ اهمیت دارد که گاه دیده می‌شود شخصی به دلایلی به موقعیت‌هایی رسیده که به تازگی در طبقه‌ای خاص قرار گرفته است. مردم این تغییر را به خوبی احساس می‌کنند و اصطلاحا به او «تازه به دوران رسیده» می‌گویند. آنها با مشاهده، رفتار، منش و نوع نگاه وی به زندگی به خوبی متوجه می‌شوند که او مربوط به طبقه‌ای که در آن قرار گرفته نیست. پس طبقه اجتماعی در رفتار افراد تاثیرگذار است.
در جامعه فعلی ما، متاسفانه کم نیستند افرادی که منزل مسکونی خود را اجاره می‌دهند و خانه‌ای در شمال شهر اجاره می‌کنند، به تصور اینکه موقعیت مناسبی برای ازدواج فرزندشان ایجاد کنند؛ غافل از اینکه این کار باعث ایجاد همان اختلاف طبقاتی است که مشکلات بعدی را در پی خواهد داشت.
گاه دیده می‌شود که مردها به دنبال ازدواج با دختر خانواده‌ای هستند که از امکانات مالی بالایی برخوردار باشد؛ به تصور اینکه از این ازدواج به عنوان سکوی پرتاب استفاده کنند. در واقع، افراد با این اقدامات خود را در پشت نقابی قرار می‌دهند تا به موقعیت ایده‌آل برسند؛ در حالی که راهی نامناسب را انتخاب کرده‌اند. پس باید توجه داشت به دست خودمان بنای یک ازدواج اشتباه و نامناسب را نگذاریم.

توجه به سطح اجتماعی و اقتصادی تقریبا یکسان اولین گام برای یک ازدواج سالم و موفق است.  گاه افراد به حاشیه شخصیتی طرف مقابل توجه می‌کنند و از ذات وجودی شخصیت او غافل می‌مانند؛ به عنوان مثال وقتی از شخصی می‌پرسیم علت انتخاب شما چه بوده، می‌گوید به دلیل اینکه فلان مدرک و فلان مقام را دارد یا خانواده‌اش دارای موقعیت اجتماعی خاصی هستند؛ در حالی که باید به خصوصیات شخصیتی و واقعی فرد توجه کرد و نوع رفتار و نگرش او را به زندگی سنجید. موقعیت اجتماعی مناسب هرگز شرط ازدواج موفق نخواهد بود. چه بسا افرادی با موقعیت‌های بالای اجتماعی، در برخورد با خانواده و در روابط شخصی خود دچار اختلال هستند.

تناسب اعتقادی

تناسب اعتقادی و مذهبی بین دو خانواده‌ای که با هم وصلت می‌کنند بسیار مهم است؛ به عنوان مثال دختری از خانواده‌ای که حجاب معمولی دارد با خانواده‌ای که از نظر حجاب بسیار سختگیر است ازدواج می‌کند. آقا در شروع به خانم می‌گوید فقط منزل مادرم که می‌رویم حجابت را کاملا رعایت کن و دختر هم بنا به دلایلی حفظ ظاهر کرده و این شرط را می‌پذیرد؛ اما بعدها متوجه می‌شود پذیرش این شرط مسائلی به دنبال دارد که از عهده وی خارج است و این خود زمینه‌ای برای شروع اختلاف می‌شود.
در ابتدا ممکن است یکی از طرفین فشارهای روحی را تحمل کند؛ ولی این امر به‌تدریج باعث فاصله گرفتن وی از همسرش می‌شود. پس با کسی ازدواج کنید که از نظر اعتقادی صادقانه شبیه او هستید.

فاصله سنی مناسب

بهترین فاصله سنی بین زوجین ۲-۶ سال است. فاصله سنی زیاد (بالای ۱۰ سال) موجب عدم تناسب بین آنها می‌شود و مشکلات زیادی به وجود می‌آورد. در این حالت از دست روانشناس هم کاری ساخته نیست. بحث تناسب سن، به خلقت و جنسیت افراد بستگی دارد. افراد در سنین مختلف از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی حالات متفاوتی دارند. با توجه به اینکه دختران از نظر عقلی، سریع‌تر از پسران به سن کمال عقل می‌رسند، رعایت فاصله مناسب کاملا ضروری و مهم است. به عنوان مثال، پسر و دختر هر دو ۲۰ ساله در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند، خانواده پسر نیز متعهد می‌شود که وی را از نظر مالی و… حمایت کند. در حالی که هم‌سن بودن پسر و دختر، خود مساله‌ساز است و خانواده‌ها هم در این بین کاری نمی‌توانند انجام دهند. یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید به آن توجه داشت این است که اولین نیاز مرد، تمکین عاطفی، روانی زن از وی می‌باشد که اگر فاصله سنی مناسب رعایت نشود و یا در مواردی دختر از پسر بزرگ‌تر باشد، دختر نمی‌تواند نیاز مرد را که تمکین همه‌جانبه است، پاسخ دهد.
یکی دیگر از موارد، ضرورت رعایت فاصله سنی، قانون خلقت است. از لحاظ فیزیکی و تغییرات هورمونی، خانم‌ها سریع‌تر شکسته می‌شوند. در ازدواج‌های هم‌سن، خانم در حول و حوش سن پنجاه سالگی ممکن است احساس کند از همسرش شکسته‌تر شده که در ابتدا دچار افسردگی و بعد از آن دچار سوءظن نسبت به همسرش می‌شود و گاه تصور می‌کند همسرش جذب افراد دیگر می‌شود و این خود منجر به بروز مشکلاتی در سنین میانسالی خواهد شد. بر اساس آمارها، ۹ درصد طلاق‌ها مربوط به تفاوت‌های سنی‌زیاد است. البته علت انتخاب این تفاوت سنی، ریشه در مسائل روانی دارد. گاه مردی به دلیل احساس عدم ارضای نیازهای عاطفی با خانمی بزرگ‌تر از خود ازدواج می‌کند و یا برعکس دختری که از عواطف پدری محروم بوده، با مردی با سن بالا ازدواج می‌کند. آموزش رعایت فاصله سنی به فرزندان بایستی از جانب خانواده‌ها انجام گیرد و باید دانست فاصله سنی نامعقول از هر طرف، مشکلات جدی به وجود خواهد آورد.

–من و همسرم ۷ سال است که ازدواج کرده‌ایم، بعد از ۳ سال زندگی جنجالی، ۴ سالی است که با کمی افت‌وخیز زندگی می‌کنیم، اما همسرم کوچک‌ترین اشتباهاتم را تا مدت‌ها فراموش نمی‌کند و تا مدت‌ها پاسخ‌های متعددی به اشتباهات گذشته‌ام می‌دهد، در ضمن گاهی هم اشتباهاتم به جنجال و ضرب و شتم منجر می‌شود، هر یک از ما چه باید بکنیم؟

بهتر است توجه داشته باشید که رابطه مانند یک گیاه است. روز اول سرحال و سبز است ولی اگر از آن مراقبت نکنید، آسیب می‌بیند، قیافه گیاه تغییر می‌کند و هرگز قیافه مثل روز اول را ندارد. باید دقت کنید، سر مسائل کوچک با هم نزاع نکنید تا حریم‌ها شکسته و پرده‌ها دریده نشود زیرا در صورت به‌وجود آمدن این مشکل، دیگر احساسات مثل روز اول نیست. باید مراقب باشد و توجه داشته باشد، درست مانند اولین ملاقاتتان، تمامی سعی و تلاش خود را به بهترین وضعیت ممکن در جهت برقراری روابط صحیح و مناسب به کار برید. اما وقتی روابط بد شد، باید به طرف مقابل‌مان فرصت بدهیم، در غیر این صورت وی فرصت اصلاح کردن را پیدا نمی‌‌کند، در صورتی که رفتار گذشته وی را مانند تابلویی مقابل وی قرار دهیم، در واقع انگیزه تغییر رفتار را از وی گرفته‌ایم. پس توصیه می‌کنم، کیلومترشمار را صفر کنیم و صراحتا به همسرمان بگوییم، به تو فرصت جدیدی می‌دهم و منتظرم تا تو را به بهترین شکل ممکن ببینم.

–همسر مغرور و خودخواهی دارم، دهن‌بین است و به حرف مادرش توجه می‌کند، با او چگونه برخورد  کنم؟

-این مشکل مستلزم یک پروسه زمانی است. افرادی که مغرور و خودخواه هستند و مایلند در زندگی فقط نظرات خودشان پیاده شود، بهتر است بدانند که هر فردی یک آستانه تحملی دارد، در صورتی که آستانه تحمل وی به حداکثر برسد، دیگر تحمل شرایط نامناسب نیز از توان وی خارج است. توصیه من در این مورد این است که وی باید به مشاور مراجعه کند.

–آیا پرسیدن از شوهر، در مورد اینکه کجایی (اگر چند بار در روز باشد) اشکالی دارد؟
-مگر شما چقدر فرصت دارید که چند بار در روز وقت‌تان را فقط صرف این کار کنید. این رفتار به نوعی یک وسواس فکری تلقی می‌شود. اگر شما با هم ازدواج کرده‌اید، پس باید به هم اطمینان داشته باشید. احوالپرسی از همسر اشکالی ندارد، ولی پرسیدن این مورد که کجایی؟ اصلا جایز نیست. در صورتی که عادت به انجام این کار دارید، بهتر است بدانید این کار رفتار اشتباهی است و بهتر است خود را اصلاح کنید. اگر هم دچار وسواس فکری هستید، با مراجعه به روانشناس و مشاور، وسواس فکری خود را حل و فصل کنید.

باید توجه داشت دو فردی که قرار است با هم زندگی کنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشکلات می‌شود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شکل می‌دهد. گاه در خانواده‌ای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زن‌سالاری حاکم است و وصلت این دو گروه با هم مشکل‌آفرین خواهد بود.

دکتر بدرالسادات بهرامی روانشناس

زیبـاشـو دات کام

مطالب مرتبط

۱۷ دیدگاه‌

  1. آنید گفت:

    با سلام من دختری هستم ۲۶ ساله با پسری اشنا شدم ۸ ماه از من کوچیکتره ولی از نظر اون ایراد نداره برای تشکیل زندگی از نظر مالی از ما سرترن به نظر شما این ازدواج موفق میشه

    [پاسخ]

  2. شقایق گفت:

    سلام من دختری هستم ۱۸ساله ک امسال کنکور دارم. با ی پسری اشناشدم ۲ماهه ک ۲۳سالشه..شدیدا منو دوسم داره ولی من نمیتونم ب هیچ پسری اعتمادکنم خودشم میدونه ولی خیلی تلاش میکنه ک منوقانع کنه..اون حتی منو باخونوادش اشناکرده قصدشم ازدواجه خواهرشم منوخیلی دوس داره…با باباش رودروایسی داش ولی منو بهشون گف.الان من نگران میشم هی میگه چطوری بت ثابت کنم بیام باخونوادت صبت کنم؟ولی من مخالفت میکنم چون ی خواهر بزرگتز ازخودم دارم .بد گفتم بده کنکور قبلش اصلا…نمیدونم چی کنم.دختری هستم ک با بابام ومامانم خیلی راحتم همه چیو بهشون میگم ولی الان نتونستم بگم بهشون اذیت میشم .واقعانمیدونم چی کنم.ب نظرتون بگم بیاد باخونوادم صبت کنه؟میدونم بابامینا راضی میشن ولی اجیم خیلی روم غیرتیه:(کمکم کنید
    بازم سوالی هس بپرسین جواب بدم

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ سپتامبر 15th, 2013 00:47:

    سلام.به خونوادت اطلاع بده

    [پاسخ]

  3. قادر گفت:

    سلام .من نظز بعضیهارو خوندم ومطالبی که گفته شده بودرابررسی کردم .اما چند نکته است که باید بگم ۱-دونفر قبل از ازدواج باید یک چیز روبدونن برای چی بدنیا امده اند۲- چقدر از عمرشان باقیست ۳- چه جوری میخوان زندگی کنن ۴-ایا ازنظراحساس وعشق چقدر روراست هستن (یعنی چقدر بهم علاقه دارند وچقدر میتونن همدیگرودرک کنن وتحمل کنن).زندگی یک فرصت است برای هر فرد روزی ما متولد شدیم وروزی هم ازاین دنیا میریم .اگریک خانم تحصیل کرده عشقش وتقدیرش این باشد که بایک بیسواد ازدواج کند ایا باتقدیرش مقابل بمثل خواهد کرد شاید خیلی ها بگن بله چون زحمت کشیده ورفته دانشگاه وازنظرتحصیلات خودش رابالا کشیده .اما به نظر من اگردونفر همدیگرو دوست داشته باشند وهدفی را دنبال کنن به ارزوهاشون میرسن .۱- وقتی مردی برای خواستگاری دختری میرود اولین احساسش این است که باکسی ازدواج کند که باروحیات اوسازگار باشد وبتونه زندگی ارومی داشته باشد واین ربطی به ثروتمند.متوسط وفقیر وبیسواد ویا تحصیل کرده نداردهمه این جوری هستن .ایا بهترنیست ازهمدیگرحمایت معنوی کنیم تابتونیم به قله های افتخار دست یابیم .ازقدیم گفتن یک دست صدا ندارد.مایک مثلی هم داریم میگن مردکارگر است وزن بنا.سعی کنیم زندگیهارو بسازیم البته صادقانه .نه بادروغ ونیرنگ .خوشبخت ترین افردا کسانی هستن که قلبشان تسخیر یک نفر شده و تحمل دوری از همدیگرو ندارند وقربون صدقه هم میرن .وگرنه شاید همین یک ساعت بعد اخرین نفسای ماباشدو مابی خبر .ایا این طور نیست؟

    [پاسخ]

  4. بهنوش گفت:

    دوستان عزیزم عاقلانه و منطقی تصمیم بگیرید

    [پاسخ]

  5. بهار گفت:

    با سلام دختری ۱۹ساله هستم ولی کسی که دوسش دارم ۲۹ سالشه
    از نظر خانوادگی و اخلافی با هم میسازیم تنها مشکل ازدواج قبلی او هست که چند ساله بیش ظلاق گرفت. چطور خانوادمو راضی کنم؟؟؟؟؟

    [پاسخ]

  6. حسن کریمی از تبریز گفت:

    سلام ۳ساله بایه دختری دوست شدم که تصمیم به ازدواج گرفتیم ولی دختره ۶سال از من بزرگتره میخواستم راهنماییم کنین ایا من میتونم با اوخوشبخت بشم یانه سن دختره ۳۳ساله وازدواجم نکرده مرسی از راهنمایتون

    [پاسخ]

  7. دنیا گفت:

    سلام،حدود ۸ ماهه که با پسری به قصد ازدواج آشنا شدم خودم ۲۲ سال سن دارم و ایشون۲۰ ساله هستن اما به نظر خودم و با توجه به نظر روانشناسی که مراجعه کردیم رشد عقلیش مثل پسر ۲۵ ساله هست.هم درس میخونه هم کار میکنه و تمکین مالی داره.
    لازم به ذکر م که تک فرزند هست و پدرش فوت شده.
    هر دو همدیگه رو دوست داریم اما بیشتر روزا اون به خاطر یه مسئله خیلی خیلی کوچک حساس می شه و موضوع را کش می ده به قدری که پس از لبریز شدن صبر من به دعوا ختم می شه و عقیده داره که:من می دونم اشتباه از منه اما تو صبر داشته باش تا به دعوا ختم نشه.بعدا هم به خاطر اشتباهش ازم عذر خواهی میکنه اما فردا دوباره دوباره
    این موضوع که بیشتر روزهای ما رو شامل شده عذابم میده و می ترسم لطفا کمکم کنین

    [پاسخ]

    وحید پاسخ در تاريخ آوریل 30th, 2013 01:50:

    سلام خواهر من
    منم پسری ۲۵ ساله هستم با همان شرایط واز اون بهتر هم کار هم درس هم تدریس و…منم با دختری همسن خودم آشنا شدم برای ازدواج بعده مدتی که باهاش بودم همه معیارامون باهم خوند و عینه همون دختری بود که آرزوشو داشتم.بعد قول ازدواج دادم ولی تاریخ معلوم نکردم.وهیچ رابه لمسی هم نداشتیم و اتفاقنم خیلی دوستش داشتم.ولی………همیشه گوشه ذهنم سن وقیافش برام مسئله ساز بود ولی میگم خانوادشم خیلی خوب بود به هرحال منم مث اون آقازود عصبانی میشدم ولی دلیلشمبعده ناراحتیم توجیه میکردم اونم اینکه تماما قبولش نکرده بودم وگرنه هیچ وقت به عزیزترین کس آدم قصد ناراحت شدنشو نداره و دلیل بعدی از این روش متوجه میشدم که چقد منو دوست داره و بنوعی برام مهم بود که دختری که دوستم داشته باشه و…. برام همیشه وفاداره و دلایل دیگه .. .خلاصه میکنم من خانوادمو فرستادم دیدم خانوادمم از قیافش و سنش مخالفت کرد وشدشدم شد البنه دختره متوسط بودا خواستگارم بدلیل تک دختریش زیاد داشت حالا به هر دلیل خانوادمو نتونستم راضی کنم باز میتونم به خاطر اون خانوادمو پس بزنم که خانوادمو ذره ذره وجودم دوستشون دارم به این امید که بعدا آشتی میکنیم.ولی خودمم تو ذهنم هم سنش و هم قیافش قاطی کرده بود و بالاخره تصمیم به جدایی گرفتم.از من گفتن با خانوادش حتما تو جریان باش که قبولت کنن وبیشتر ازهمه خوده پسره قبولت کنه به زبان نه چون شاید رودر واسی داره مث من.حتما این کارو بکن که خانوادش بدونن.ما هردو الان بیشتر خودم عذاب وجدان و سختی نبودش اذیتم میکنه اگرچه تو دانشگاه دخترای بیشتری بهم پیشنهاد دادن ولی اصلا نمی تونم و ……………..توعذابمممممممممم بهم باورکن هرجور شده خانوادشو تو جریان بذار بعدا عذاب میکشی هرچقدرم طول بدی عذابت سختر میشه.

    [پاسخ]

  8. مهرو گفت:

    بنظرمن اگه عشق باشه همه اینهافقط حرفه
    خیلیها هستن ۵سال ازمردشون کوچکترن اما۱۰سال پیرترن
    بستگی به زندگی ونوع شوهرآدم داره
    خیلی اززنها ۴۰سالشونه ازخیلیاکه ۲۰سالشونه سرحالترن
    زندگی دارترن
    به این نیست بخدا
    ولی بهتره دخترکوچکترباشه
    همسنم باشن
    ایرادنداره
    پسرداریم تاپسر
    بعضی پسراخیلی خیلی
    شخصیتشون ازسنشون میزنه بالا

    [پاسخ]

  9. ملودی گفت:

    با سلام و خسته نباشید من ۱۰ ماهی است که با پسری برای ازدواج آشنا شده ام و به ایشان علاقه مند شده ام به طوری که احساس می کنم جدایی برایم ممکن نیست ولی یک ایرادی که ایشان دارند دروغگو هستند و این مسئله منو آزار می ده لطفا منو راهنمایی کنید که چه کنم آخه همانطور که گفتم جدایی از ایشان برایم سخت است،
    خواهش می کنم راهنماییم کنید.
    باتشکر

    [پاسخ]

    مهدیس پاسخ در تاريخ سپتامبر 24th, 2012 08:42:

    سلام عزیزم….من ۲۳ سالمه شاید سن زیادی نداشته باشم..ولی تجربه های زیادی داشتم.به نظر من بهتره دست از این پسر بکشی و خودت رو بالا بکشی.این پسر اگر برات ارزشو احترام قائل باشه هیچ وقت بهت دروغ نمیگه..احساسات رو بزار کنار…بزار اگر واقعا دوستت داره بهت احترام بزاره وبیاد با خونوادت صحبت کنه ..چون امکان داره بعد از یه مدتی ولت کنه و بزنه زیر همه چی..از همین الان اعتماد به نفست رو ببر بالا..نزار کسی با احساساتت بازی کنه ..به کسی اجازه نده باهات عین دخترای تو خیابونی رفتار کنه…اینو مطمئن باش اگر پسری دختری رو دوست داشته باشه خودشو به آب و آتیش میزنه تا بهش برسه پس نگران از دست دادنش نباش….برای عشق و علاقه ای که بهش داری از خدا بخواه بهترین راه رو بهت نشون بده نه اینکه خودت کاری کنی که شاید بعدا به ضررت تموم بشه.

    [پاسخ]

  10. ثریا گفت:

    سلام لطفا سوالم را بی جواب نمانید
    اگر دختر از بچه ۲ سال بزرگ باشد چه عواقیب در بش دارد؟
    در مساله ازدواج؟

    [پاسخ]

    ملیکا بینا پاسخ در تاريخ آگوست 16th, 2012 10:10:

    سلام-اینها کلیاتی است که درمورد اکثریت مردم قابل کاربرد باشد و همیشه استثناهایی وجود دارد برای همین در تصمیمات ازدواج شرایط طرفین و ویژگی های فردی انها باید مورد توجه باشد مثلا درمورد همین بیشتر بودن سن اقا نسبت به خانم اگر این قانون مطلقا درست بود نباید رسول اکرم ما از همسرش کوچک تر بود ان هم ۱۵ سال ولی در کل و اکثر مردم بهتره دختر از پسر کوچکتر باشد پس نباید ویژگی های فردی نادیده گرفته شود و فراموش نکنیم درمورد تمام قوانین همیشه امکان وجود استثنا هست
    بهترین و معمولی*ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد یا حداقل مساوی باشند. این به خاطر آن است که مدت باروری در خانمها محدود بوده و ضمنا قدرت باروری خانمها زودتر از آقایان شروع میشود همینطور خانم ها زودتر شکسته میشوند یعنی وقتی۴۰ ساله شدند خانم خیلی شکسته تر از مرد میشه و همینطور ممکنه چون بزرگتره حس کنه که باید نوعی تربیت کنه طرفشو همی بخواد امر و نهی کنه . همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند که این به زمان بیشتری نیاز دارد. فرد مورد نظر شما در کل، باید معدل قابل**قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختری که همسن یا بزرگتر از پسری است اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، معدل خوبی برای ازدواج دارد.
    معیارهارو بسنجید و نمره بدید تناسب فرهنگی و اخلاقی (هم زوجین و هم خانواده ها)/تناسب اقتصادی/تناسب تحصیلی….مثلا شما فوق لیسانس و فوق دیپلم این تفاوت خیلی زیاده/ تناسب در اعتقادات…. شما به خدا ایمان داشته باشید به نماز و روزه ولی ایشان کلا مخالف باشند/یکی دیگر از مسائلی که باید به آن توجه شود ظاهر هست….یعنی خوشگلی شما دور از هم نباشد. نکته دیگر برون گرایی و درون گرایست…. اغلب افراد درون گرا جذب برون گراها می شوند شاید در ابتدا جذاب باشد اما بعدا این جذابیت از بین می رود درون گراها باید تیپ نزدیک به خود را انتخاب کنند/در آخر توجه به فرهنگ از همه مهم تر است حتما باید تناسب فرهنگی داشته باشید/شاد و تندرست باشید

    [پاسخ]

  11. nazy گفت:

    خیلی ممنون هستم ازاین اشارها ایی که کردید .فقط من یک خواهش داشتم که اگر میشه این متن را برای من لطف کنید به ایمیل آدرسم بفرستید خیلی خیلی ممنون میشوم.

    .باتشکر

    [پاسخ]

  12. mona گفت:

    سلام.. میخواستم خواهش کنم خانم دکتر بهرامی راهنمایی ام کنند.. الان با موردی مواجهم که ایشان از نظر علمی و تحصیلی بسیار موفقند و از نظر اعتقادی و دیدگاه و همه چیز بسیار شبیه هم هستیم و بسیار تفاهم داریم
    ولی ایشان برخلاف اینکه از نظر علمی بسیار موفق هستند ولی از نظر مالی هیچ پس اندازی نداشته اند و نه خانه و نه ماشین و… و خانواده اش نیز تمکن مالی ندارند که کمکی کنند..

    چه تصمیمی باید بگیرم؟
    نمیتوانم به ایشان اعتماد کنم که ایشان پس از این بتوانند مسئولیتهای زندگی مشترک را انجام دهند و پس از این بتوانند خلاف گذشته از نظر مالی نیز موفق باشند

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 3 =