برای دوری از شک و افکار کسل کننده
مواقعی پیش میاد که ما نسبت به همسرمان دچار شک و تردید میشویم اما هر چه فکر میکنیم هیچ دلیل قانع کنندهای برای شک پیدا نمیکنیم شاید این حالت و طرز فکر را ساعتها، روزها، و یا هفتهها تجربه کنیم. زنجیرهای از افکاری که زاییده فکرمان است تشکیل میشود که هیچ مبنای منطقی در این تفکرات دیده نمیشود آیا تا به حال در مورد علت آن از خودتان سوال کردهاید؟ پرسیدهاید که چرا اینگونه میشوید آیا آنقدر دقیق شدهاید که بدانید در چه مواقعی این حالتها را بیشتر دارید و در چه مواقعی خیلی آرامترید و خوش بینانه به اطراف و مسائل مینگرید؟ توجه داشته باشید که به روحتان هم مانند جسمتان غذای مفید بخورانید زمانی که غذای روحمان تمام میشود اتفاقاتی میافتد که مارا مجبور میکند که مدام در حال شارژ چیزهای مفید برای روحمان باشیم واین خوب است . بعضیها قبل از تمام شدن شارژ به فکر این هستند که کاری بکنند تا اتفاق بدی پیش نیاد. بعضیها هم میگذارند هر وقت شارژشان تمام شد بروند و شارژ شوند . و بعضی دیگر هم اصلاً نمیدانند کی شارژشان تمام شده.
حالا چرا باید به این مسئله توجه کنیم؟ به دلیل اینکه با تمام شدن یا پایین آمدن شارژ انرژی، اعتماد به نفسمان را تا حدودی از دست میدهیم اضطراب، افسردگی، بدبینی، نارضایتی از خود، عصبانیت و کسالت سراغمان میآید و باتوجه به اینکه ظرفیت انرژی هر شخصی با شخص دیگر فرق میکند و میزان از دست دادن آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است راههایی که هر شخص باید پیش بگیرد نیز متفاوت است برای اینکه همیشه شاداب باشیم و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد.
به جسمتان توجه کنید سعی کنید تغذیه مناسبی داشته باشید برای اینکه کسل نباشید غذاهای چرب را از برنامهتان حذف کنید ورزش کنید حتی اگر به باشگاه نمیروید وقتی را برای پیاده روی بگذارید انجام حرکاتی مثل یوگا، ریلکس شدن را بیاموزید و در طول هفته انجام دهید.
هرگاه فکر بدی مثل بدبین شدن، یادآوری خاطرات بد گذشته و امثال آن در ذهنتان خطور کرد آن فکر غلط را از خودتان دور کنید، روی ذهنتان کنترل داشته باشید، رابطهتان را با خدا قویتر کنید حمد و ستایش پروردگار و تمرکز بر عبادت (مراقبه) را بیشتر انجام دهید.
برنامهای را ترتیب دهید تا در طول هفته بیرون از خانه باشید معاشرت با دوستان و نزدیکان این افکار را خود به خود از بین میبرد اگر آدم معاشرتی هستید سعی کنید تنها نمانید یا به کار یکنواختی نپردازید در کارتان انعطاف داشته باشید اگر امروز را اختصاص به کاری دادید برای روزهای بعد برنامهریزی دیگری داشته باشید.
صله رحم را در آخر هفته فراموش نکنید که فواید بسیار چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی برایتان باقی میگذارد.
سعی کنید همواره آرام و صبور باشید واین آرامش را به همسرتان و فرزندتان هم هدیه بدهید. با آنها گفتگو کنید وسعی کنید آنها را بخندانید از هر چیز کوچکی برای شاد شدن استفاده کنید. اگر مسئلهای دارید آن را با همسرتان در میان بگذارید در هنگام گوش دادن به صحبتهای همسرتان حواس خود را به فرزند، آشپزخانه، و چیزهای دیگر پرت نکنید و تمام توجه خود را برای ایجاد یک رابطه کلامی خوب به کار ببندید.
هر گاه کسل و خسته بودید در خانه نمانید کمی پیادهروی تند، یا گفتگو با کسی که همیشه از صحبت کردن با او انرژی مضاعف دریافت میکنید، گوش دادن به موسیقی، پختن یک غذای جدید و… میتواند شما را برای لحظهای آرام نگه دارد.
با خودتان لجبازی نکنید و نگویید که هیچ چیز مرا آرام نمیکند! حتماً چیزی هست که شما با آن آرام میشوید اما حواستان باشد که از چاله به چاه نیفتید.
شاد باش 🙂
زهرا واژیر کارشناس ارشد روانشناسی
زیبــاشــو دات کام
salam b hamegi
b nazar man ezdevaj az paye va asas eshtebah ast .onam to in doro zamooona k na dokhtaresh na pesaresh hichkodoom qodrat darke digari ro nadare.
masalan khode man 3 sle ezdevaj kardam ama kash mimordamo…….
b khoda qasam chand roooz bad az ezdevaj omad pisham zol zad to chesham(mano bego entezare chio dashtam ) va goft ba man ezdevaj karda faqat b khatere pole babam faqat b khatere inke oqdehaye kodakisho khali kona.va cherto pertaye dg.
manam 3 sale k daram ba hamchin divoonaye avazi tar az avazihaye dg zendegi mikoonam.
[پاسخ]
خانم جواب تهمت ودرغگویی وافترا را چطور بدم اونم خواهر شوهرم که زن دادشمه دلمو سوزونده من هم آدمی نیستم که اهل جنگ ودعوا باشم چکارش کنم
[پاسخ]
سلام به همگی خانم وآقایون نظر دهید چطوری میشه کسی که بهش خوبی کردی بیاد بهت تهمت بزنه ودروغ بگه وبالایی این همه تهمت باهات قهر کنه ومحلت نده چقدر من بدبختم خواهر شوهرم که به تازگی با برادرم عقد کرده باهام اینکارو کرد ومتاسفانه برادرم چیزی به زنش نگفت من دارم دیونه میشم دوماه دیگه عروسیشونه من چطوری به عروسی برادرم برم کمک کنید دیگه از این زن خوشم نمیاد بهم گفت جادوگر همه چی گفت بعد میره انکار میکنه میگه نگفتم جلوم بهم گفت رو مادرم هم بدهنی کرد آخه چرا همچین عروسی گیرمون اومد نمی دونم قبلا هم که من تازه عروس بودم هیچ خیری ازشون ندیدم بخدا نمیدونم چرا برادرم رفت سمتشون وگفت الاوبلا اینو دخترو میخوام خدا شاهده به نماز وروزه ام قسم هیچ بدی در حقش.ن نکردیم اینقدر بهشون خوبی کردم که شاید کمتر عروسی پیدا بشه اینجوریه شما بگید چکارکنم چطوری برم عروسی برادرم من برادر ک.چکم را خیلی دوست دارم ولی برادرم نمیدونم چرا با اینکه میدونست زنش مقصره اونو بخشید وچیزی نگفت بنظر شما انتقاممو ازش بگیرم چکارش کنم میترسم برادرم اذیت شه کمک کنید ذهنم داغونه همش نارحتم وغصه میخورم مادرو پدرم که دیگه نگید
[پاسخ]
سلام مرسی ملیکا جان که این همه مطالب جالب وخواندنی میزاری مخصوصاپست آرایش خیلی به من کمک کرد
[پاسخ]