برای دوران نامزدی

دوران نامزدی، دوره‌ای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت یکدیگر بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به هم می‌توانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند. در این برهه از زمان، دختر و پسر آنچه که هستند، رفتار کنند. البته باید بدانید که با یک و یا دو جلسه نمی‌توان راهکارهایی را در نظر گرفت که یکدیگر را بشناسند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص می‌توان به شخصیت و خصوصیات رفتاری فرد تا حدودی پی برد. دوران نامزدی به دختر و پسر فرصت می‌دهد که در موقعیت‌های اجتماعی قرار گیرند، به شخصیت واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می‌توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.در ادامه مطلب به راهکارهایی برای شناخت بیشتر جوانان از یکدیگر در دوران نامزدی می‌پردازیم.
دوران نامزدی چیست؟
وقتی رابطه سالمی در دوران نامزدی وجود داشته باشد شما احساس خوبی دارید. با هم کارهایی را انجام می‌دهید و با هم حرف‌هایی می‌زنید و تمام این موارد به هر دوی شما احساس خوشی می‌دهد. این دوران می‌تواند چند هفته، چند ماه و حتی چند سال طول بکشند؛ چرا که هر دو طرف از بودن در کنار هم راضی هستند.  در یک رابطه سالم صداقت و احترام جایگاه ویژه‌ای دارد. شما به حرف‌های هم گوش می‌دهید، به نظرات یکدیگر احترام می‌گذارید و سخن درست را از یکدیگر می‌پذیرید.

در دوران نامزدی ارتباط درست برقرار کردن اهمیت زیادی دارد. شما از اینکه نامزدتان از احساس و فکر شما با خبر شود، احساس ناراحتی نمی‌‌کنید، می‌توانید به راحتی با هم بحث و گفت‌وگو کنید و به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما خوب است. وقتی که تصمیم می‌گیرید زندگی مشترک را با کسی که متناسب با عقاید و نظرات‌تان است شروع کنید (و البته نیاز به زمان بیشتری برای شناخت یکدیگر دارید)، ابتدا با او در دوران نامزدی آشنا می‌شوید با اخلاق و خصوصیات رفتاری و عقاید طرف مقابلتان و اینکه مناسب هم هستید یا نه! دیگر مسأله یک دوستی و رابطه دوران نوجوانی و دبیرستانی نیست و موضوع بسیار گسترده‌تر است. شما و کسی که برای زندگی مشترک انتخاب کرده‌اید، باید به خواسته‌ها و نیازهای یکدیگر احترام بگذارید و اوقاتی را نیز با دیگران سپری کنید.

 یک نامزدی ناسالم چگونه رابطه‌ای است؟
در یک نامزدی ناسالم، احساس شما درست متضاد آن چیزی است که دوست دارید. احساس اینکه رابطه‌تان ناسالم است، کاملاً برای‌تان مشخص است. در مورد فرد مقابل‌تان احساس خوبی ندارید و فکر نمی‌کنید که سرانجام خوبی داشته باشید. همیشه داشتن یک رابطه ناسالم به این معنا نیست که در آن یک فرد مورد سوء استفاده قرار بگیرد و دیگری سوء استفاده کننده باشد. سوء استفاده می‌تواند تعابیر دیگری نیز داشته باشد و فرد از نظرکلامی و احساسی نیز مورد استفاده قرار بگیرد و این اتفاق باعث خشونت هر دو طرف می‌شود.

علائم نامزدی‌های ناسالم
وقتی که نامزدتان بسیار حسود است و احساس مالکیت زیادی به شما دارد. حتی وقتی که با دیگری حرف می‌زنید به شدت دچار خشونت می‌شود؛ به خصوص اگر فرد دیگری که با او حرف زده‌اید، جنس مخالف‌تان‌ باشد. به طور کلی روابط اجتماعی شما با دیگران او را عصبانی می‌کند.  احساس ریاست می‌کند، تمام تصمیم‌گیری‌ها با اوست و او باید تعیین کند که چه باید بکنید و چه نباید بکنید.  او به شما می‌گوید که چه چیزی بپوشید و چه نپوشید و کجا می‌توانید بروید و کجا نمی‌توانید بروید.  او با دیگران نیز بیشتر دچار مشکل و نزاع می‌شود و به طور کلی خشن است و زود کنترلش را از دست می‌دهد.  به شما ناسزا می‌گوید و با ادبیات نامناسبی با شما حرف می‌زند.  به خاطر مشکلات خودش شما را سرزنش می‌کند و شما را مسبب مشکلاتش می‌داند.  در حضور دیگران به شما بی‌احترامی می‌کند.  گاهی اوقات با شما از نظر فیزیکی درگیر می‌شود و حتی ممکن است به شما آسیب‌های جسمی برساند. به شما احساس رعب و وحشت می‌دهد. مثل این است که همیشه روی پوسته تخم‌مرغ راه می‌روید و هر لحظه ترس ترک خوردن و زمین خوردن دارید.

 چرا برخی افراد خشن‌تر از دیگران هستند؟
دلایل بسیاری برای این مسأله وجود دارد. فردی که در یک خانواده پر از خشونت بزرگ شده است، فردی که در کنترل عصبانیت خود مشکل دارد و فردی که از جانب دیگران تحت فشار است دچار رفتارهای خشونت‌آمیز می‌شود. مصرف برخی داروها و الکل‌ نیز به خشونت این افراد دامن می‌‌زند. در هر صورت دلیل خشونت این افراد هر چه که باشد، شما نیستید و او به خاطر اشتباهات شما دچار این حالت نمی‌شود.

چرا بر خی دوران نامزدی ناخوشایند را ادامه می‌دهند؟

اگر دوران نامزدی‌تان بسیار بد است، چرا باید به آن ادامه داد؟ بله خارج شدن از رابطه‌ای که در آن مورد سوءاستفاده هستید، کار دشواری است، چرا که خشونت‌های فرد مقابل‌تان مثل یک چرخه معیوب دنبال دارد و شما را تحت الشعاع قرار می‌دهد. فرد سوء استفاده‌کننده رفتار ناخوشایندی دارد، اما به شما قول می‌دهد که دیگر آن را تکرار نکند و به شما آسیبی نرساند، ولی افت و خیزهای دوران نامزدی او را دوباره در موقعیتی قرار می‌دهد که مجدداً دچار خشونت می‌شود. هر بارامیدوار می‌شوید که او دیگر رفتارهای نادرستش را تکرار نمی‌کند، ولی مدتی بعد ناامیدتان می‌کند. گاهی اوقات فرد رابطه ناسالمش را تمام نمی‌کند؛ زیرا از فردی که با او رابطه دارد می‌ترسد و نگران آسیب‌های بعدی‌ است. همچنین قضاوت‌های اطرافیان، ترس از تنها شدن، ترس از مورد سرزنش دیگران قرار گرفتن، ترس از دست دادن برخی حمایت‌ها و … باعث می‌شوند که ترک کردن آن رابطه ناسالم برای فرد دشوار شود.
چرا باید چنین رابطه ناسالمی را ترک کرد؟
این روابط روی خواب شما اثر می‌گذارند، باعث سردرد و دل دردهای شدید می‌شوند، احساس افسردگی می‌کنید، غمگین و نگران و عصبی می‌شوید، کمتر می‌توانید روی چیزی متمرکز شوید، خود را سرزنش می‌کنید، به دیگران نمی‌توانید اعتماد کنید. اغلب عصبی هستید. اعتماد به نفس‌تان از بین می‌رود، دیگر به سختی می‌توانید خودتان را باور داشته باشید احساس می‌کنید که یک قربانی هستید احساس درد می‌کنید و دیگر به هیچ‌چیز حس خوبی ندارید به خاطر تمام این دلایل هر چه زودتر باید رابطه ناسالم‌تان را ترک کنید.

چطور می‌توان خود را از نامزدی ناسالم نجات داد؟
ابتدا باید به این مسأله فکر کنید که شما در دوران نامزدی ناسالم هستید یا نه، بعد با فردی که هم باتجربه است و هم قابل اعتماد، موضوع را در میان بگذارید. به او بگویید که چرا فکر می‌کنید رابطه‌تان ناسالم است. برای توصیف و توضیح دقیق‌تر موقعیت‌ها، در مورد علائم هشداردهنده فکرکنید. فهرستی از آنها را برای خودتان تهیه و موقعیت خود را با آن مقایسه کنید. این فرد قابل اعتماد می‌تواند به شما مشاوره دهد و حتی کمک‌تان کند تا راهی برای رهایی از این رابطه ناسالم پیدا کنید.

گاهی اوقات به هم زدن نامزدی ناسالم خطرناک است و باید طبق یک برنامه مطمئن این کار را انجام داد. برای برنامه‌ریزی خود چند نکته را به خاطر داشته باشید:  موضوع را با یک فرد مجرب و قابل اعتماد، مثل مشاور در میان بگذارید.  به کسی که از شما سوء‌استفاده می‌کند بگویید که دیگر نمی‌خواهید او را ببینید. این را بهتر است در حضور کسی که به او اعتماد  دارید، بگویید تا احساس امنیت بیشتری کنید.  از برقراری تماس با فرد بپرهیزید.  با سایر دوستان و نزدیکان‌تان رابطه برقرار کرده و سعی کنید تنها نباشید.  به جایی که بسیار امن است و در مواقع ضروری می‌توانید به آنجا پناه ببرید، فکر کنید.  امکانات مورد نیاز برای ارتباط برقرار کردن با دیگران در مواقع خطر را فراهم کنید.

برای دوست‌مان که مورد سوءاستفاده بوده است، چه باید کرد؟

به حرف‌های او بسیار با دقت گوش بدهید. بدون قضاوت و سرزنش کردن به حرف‌های او گوش دهید و بگویید که تمام حرف‌هایش را باور دارید و می‌دانید که این اتفاقات به خاطر اشتباهات او نبوده و در واقع او مقصر نیست. به او بفهمانید که همیشه هستید و می‌توانید به حرف‌هایش گوش دهید. به یادش بیاورید که دوستان و خانواده‌اش نیز به فکر او و نگران موقعیتش هستند و می‌خواهند که همیشه در امان باشد. حتی می‌توانید به او راه‌های درست و منطقی به پایان رساندن رابطه ناسالمش را نشان دهید و حتی به یک مشاور معرفی‌اش کنید. به خاطر داشته باشید که به پایان رساندن یک رابطه ناسالم در اغلب مواقع به تنهایی و بدون کمک دیگران صورت نمی‌گیرد. او را تشویق کنید تا مسئله‌اش را با یک فرد قابل اعتماد در میان بگذارد. همراهی و دوستی خود را به او ثابت کنید.

برای فردی که می‌خواهد به نامزدی ناسالمش ادامـه دهـد  چــه بایدگفت؟

اگر دوست‌تان را تشویق کردید که در مورد نامزدی ناسالمش با یک فرد قابل اعتماد صحبت کند و از او مشاوره بگیرد، ولی او همچنان سعی در پنهان کردن رابطه ناسالمش از دیگران می‌کند، هرگز به او نگویید که بین شما و کسی که با او رابطه ناسالم دارد، یکی را انتخاب کند. این کار باعث می‌شود که او دیگر احساسش را به شما نگوید. رازهایی که طی این مدت با شما در میان گذاشته، پیش کسی فاش نکنید و اعتماد او را به خود جلب و در عین حال تلاش کنید او را به سمت عاقلانه و منطقی رفتار کردن سوق دهید. از هر ۱۰ رابطه، ۱ رابطه با خشونت‌های فیزیکی و آزاردهنده همراه است. اگر خودتان درگیر این رابطه نیستید، شاید یکی از دوستان‌تان این درگیری را داشته باشد. کمک کردن به دوستی که در چنین رابطه‌ای گرفتار شده است، مسئله‌ای نیست که با بی‌تفاوتی از کنار آن رد شوید. باید قبل از آنکه آسیب جدی به او وارد شود، به کمکش بشتابید. دوران نامزدی بخش بسیار مهم زندگی هر فرد است و باید سرگرم‌کننده و مفرح باشد، نه آزاردهنده و رعب‌آور.

رکسانا خوشابی مشاور ارشد روانشناسی

زیبــاشــو دات کام

مطالب مرتبط

۴۲ دیدگاه‌

  1. f.s گفت:

    سلام مدتیه که به اجبار مادرم به پسری جواب مثبت دادم والان نامزدیم ولی من هیچ علاقه ای به اون ندارم و هرچه میگذره تازه سرد ترم میشه دنبال راهی میگردم نامزدی رو به هم بزنم چون این روزا این فشار روانی خیلی اذیتم میکنه و خیلی افسرده شدم از طرفی مادرم به اون پسر خیلی علاقه داره و بهش افتخار میکنه و میگه داماد با ایمان و خوبی مثل اون دیگه وجود نداره ولی من هر شب کابوس ازدواج با اون اذیتم میکنه میشه لطفا راهنمایی کنید چه طور بهم بزنم خواهش میکنم

    [پاسخ]

  2. علی گفت:

    من کارشناس ارشد جامعه شناسی خانواده ام خواستی بگو که کمک کنم. نمیشه با این چند جمله قضاوت کنم. ولی این داستان بخون دوس داشتی میل بده تا درحدامکان راهنمایی کنم. دختری ازدواج کردوبه خانه شوهررفت ولی هرگزنمیتوانست بامادرشوهرش کناربیایدوهرروزباهم جروبحث میکردند!عاقبت یک روزدخترنزدداروسازی که دوست صمیمی پدرش بودرفت وازاوتقاضاکردتاسمی به اوبدهدتابتواند مادرشوهرش رابکشد.داروسازگفت اگرسم خطرناکی به اوبدهدومادرشوهرکشته شودهمه به اوشک خواهندبرد؟پس معجونی به آندختردادوگفت هرروزمقداری ازآن رادرغذای مادرشوهر بریزدتاسم معجون کم کم دراواثرکندواورابکشدوتوصیه کردتادراین مدت بااومداراکندتاکسی به اوشک نکند. دخترمعجون راگرفت وخوشحال به خانه بازگشت وهرروزمقداری ازآن رادرغذای مادرشوهرمیریخت وبامهربانی بهاومیداد.هفته ها گذشت وامهرومحبت عروس اخلاق مادرشوهرهم بهتروبهترشدتاآنجاکه یک روزعروس نزدداروسازرفت وبه اوگفت:آقای دکتر ازمادرشوهرم متنفرنیستم.حالااورامانندمادرم دوست دارم ودیگرنمیخواهم که بمیرد.خواهش میکنم داروی دیگری به من بدهیدتاسم راازبدنش خارج کنم.داروسازلبخندی زدوگفت:دخترم نگران نباش آن معجونی که به تودادم سم نبودبلکه سم درذهن خودتوبودکه حالاباعشق مادرشوهرت ازبین رفته است. اینم میلمه

    [پاسخ]

  3. محمد گفت:

    من ۴ ماه با دختر عموم نامزدم کردم تا سه ماه رابطمون خییلی خوب بود اما حدود یک ماهی است نامزدم خیلی با هام سرد شده هرچی بهش میگم بهم میگه حوصله ندارم اصلا حالم نمیپرسه فکر میکنم اصلا دوستم نداره لطفا راهنماییم کنید که چکار کنم…..

    [پاسخ]

  4. پریسا گفت:

    سلام. من حدود هشت ماهه که نامزد کردم. قبلا با نامزدم دوست بودم و عاشق هم شدیم. ولی از وقتی ازدواج کردیم خیلی چیزا تغییر کرد. متوجه شدم که خانواده اون خیلی مذهبی هستن و از اونایی که خانوماشون اصلا آرایش نمیکنن و موهاشون حتی یه تار مو بیرون نمیاد. نامزدم به خاطر خواسته های پدرشوهرم منو مجبور میکنه که بدون آرایش جایی برم چون پدرش خوشش نمیاد و یه بار پدرش دعوام کرد که چرا بیرون از خونه رژ زدی؟ درحالی که من اصلا آرایش زننده ای نداشتم خیلی کم بود. الان یه مدته دارم خودمو وقف میدم ولی وقتی میرم خونشون استرس شدیدی دارم و میترسم که شاید به خاطر آرایش مختصرم چیزی بهم بگن. با نگاهاشون آزارم میدن. وقتی طرف اونا میرم مهمونی مثل پیرزنای ۸۰ ساله جرآت ندارم یه کوچولو به خودم برسم! درحالی که عروس هستم و همه منو نگاه میکنن. چندبار هم سر این موضوع با همسرم اختلاف داشتیم بعدا هم متوجه شدم فامیلای پدرش کلا اونجورین ولی فامیلای مادرش معمولی هستن. لطفا راهنماییم کنین ناراحتم

    [پاسخ]

  5. ﻣﻴﺘﺮا گفت:

    ﺳﻼﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺩﻭﻣﺎﻫﻪ ﻋﻘﺪﻳﻢ ﺭاﺑﻂﻤﻮﻧﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺸﻜﻠﻲ ﻧﺪاﺭﻳﻢ ﺧﺪاﺭﻭ ﺷﻜﺮ
    ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺗﺎﻣﻮﻧﻢ ﻛﻢ ﺣﺮﻓﻴﻢ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺣﺮﻓﻲ ﻭاﺳﻪ ﺯﺩﻥ ﻧﺪاﺭﻳﻢ اﻳﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺪﻩ ﻣﻴﺮﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﺪاﺭﻳﻢ ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻴﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﺎﻳﻲ ﺑﺰﻧﻴﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﺧﻮاﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ

    [پاسخ]

    علی پاسخ در تاريخ مارس 1st, 2015 12:17:

    درباره علایقتان باهم حرف بزنید از لباس گرفته تا رنگ و غیره

    [پاسخ]

  6. لیلا گفت:

    با سلام من ۲۳ دارم و نزدیک به یک سال و شش ماهه عقد کردم وهنوز زیر یک سقف نرفتیم شوهرمم ۲۵ سالشه ما تواین مدت خیلی دعواها داشتیم وبارها خواستیم ازهم جداشیم ولی بعد ازچندساعت نه من ونه همسرم طاقت نیاورده وهمدیگرو بخشیدیم ولی بعد ازچندروز دوباره سره یه قضیه باهم جروبحث میکنیم مادوتامون میدونیم یک سرس اختلاف های اخلاقی داریم ولی چون همو خیلی دوستداریم همیشه کوتاه میایم مثلاشوهرم حجالتیه ول من نسبتا اجتماعی شوهرم صبوره من نه اون کلا دوست نداره من با جنس مخالف زیاد در دانشگاه یا بیرون حرف بزنم یا کم حرفه ولی من نه میخاستم ببینم میتونید کمکم کنید نمیخام هم خودم هم اون فقط بخاطر عشق کنارهم باشیم دوستدارم قشنگ زندگی کنم راهنماییم کنید که چیکارکنم که دیگه سره هرچی بحث نکنیم ؟ اگه کسی میتونه کمکم کنه وباید جزییات بیشتری از زندگیم بدونه بگه که ایمیلمو بدم ممنون

    [پاسخ]

  7. ناشناس گفت:

    سلام شهره جون مامانت روانشناسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟میتونه ب منم کمک کنه؟؟؟؟؟

    [پاسخ]

  8. صدیقه گفت:

    وقتی حرفی براگفتن نداریم در مورد چه موضوعاتی صحبت کنیم؟!
    باتشکر

    [پاسخ]

  9. معصومه گفت:

    سلام.من نزدیک به۲ماهه که نامزدکردم وهنوزم خجالتای روزای اولو دارم.اصلانمیتونم چیزی روکه اون میخواد{دررابطه بالب گرفتن و…}انجام بدم واازاین بابت خیلی ناراحتم لطفا اگه میشه راهنماییم کنید.

    [پاسخ]

  10. سارا گفت:

    سلام
    من ۲۴ سالمه ،دانشجو هستم، ۹ ماهه از همسرم جدا شدم، سه ماهه پیش یکی از پسرای فامیلمون که ۳ طرف فامیلیم بهم اس داد که میخاد منو ببینه،بهش گفتم من شرایطی دارم که اصلا نمیتونم ببینمش گفت از شرایطم خبر داره ،از سرکنجکاوی رفتم ببینمش، من که اصلا تو زندگیم دوست پسر نداشتم با وجود ترسی که داشتم رفتم و دیدمش ، اولش که میخواستم برم اما ازم خواست بمونم و گفت قصدش ازدواجه نه دوستی
    خواهرشو در جریان گذاشته منم مامانمودر جریان گذاشتم امااون اطلاع نداره که مامانم میدونه
    قرارمون بر این بوده که تا آخر شهریور تصمیمشو قطعا بگیره
    الان هر چی راجع به آینده حرف میزنم تفره میره و تا من میام بهم بزنم میگه من دوستت دارم و میخام ادامه بدیم میترسم از روزی که ببینم منو نمیخاد و تک تک خواستگارامو رد میکنم چون اونو دوستش دارم
    از لحاظ تحصیل اونم داره لیسانس میگیره و ۲۷ سالشه و کار هم داره و ی مشکلی

    [پاسخ]

    محنا پاسخ در تاريخ سپتامبر 13th, 2013 16:10:

    سلام سارا جان.
    اگه واقعا مورد خوبیه، میتونی وقتی خواستگار داشتی بهش بگی که خانواده ات تو رو تحت فشار میزارن که قبول کنی و چون که خواستگار خوبیه من هم نمیتونم دیگه ایراد بنی اسراییلی بگیرم .احتمالا اینجوری به خودش میاد و اگه واقعا بخوادت عجله میکنه.البته باید حتما رابطه ت رو باهاش خیلی کمتر کنی.آخه میدونی هر چی بیشتر باهاش باشی کمتر به فکر سازوکار ازدواج می افته.
    فقط یادت باشه که به هیچ وجه دوستی تون طولانی نشه(خیلی مهمه)
    ایشاله که هرچه زودتر درست شه کارت.

    [پاسخ]

  11. مهسا وارسته گفت:

    هر کسی اینجا مشکلش میگه همه بهش پیشنهاد جدایی میدن….ادم عاقل یه حرف هرکسی گوش نمیده.بالاخره زندگی مشترک مشکلاتی داره…همینه وضع جامعه اینطوره.چون اجازه میدیم هر کسی واسمون نسخه بپیچه

    [پاسخ]

  12. شهره گفت:

    المیرا جان من مادرم روانشناس امیدوارم بتونم کمکت کنم ایمیلت رو بده .

    [پاسخ]

  13. sheyda گفت:

    مهدیه جان اینجوری تاآخرزندگیت بااین آقانقش یه قربانی روبازی میکنی خودتوفدانکنزندگی شوخی بردار نیست یه انتخاب غلط میتونه هم زندگی تووهم آینده بچه هات روتحت تاثیرقراربده کمکش کن که درمان شه اما دیگه انتخابش نکن چون دیگه فکرمیکنه تووظیفته همه حال باهاش مداراکنی

    [پاسخ]

  14. یاسی گفت:

    دختری ۳۰ساله هستم که مدتیه آقا پسر۲۴ساله به من ابراز علاقه کرده ایشون فروشنده یک گالری هستن و درواقع نوع شناخت من با ایشون در حد یک فروشنده وخریدار بوده و برحسب سفارش یک محصول از ایشون شماره تماسم رو گرفت و بعد از مدتی پیامکی از ایشون به من رسید که به من علاقه مند شده اولش نمیدونست چند سالمه ولی بعد که بهش گفتم به من گفت این مورد براش مهم نیست و اینکه عاشق من شده این مورد را باخانوادم مطرح کردم و ایشون هم همچنین و از جانب خودش خانوادش هم مشکلی بابن این مورد ندارن.و در حال حاضر دو ماهه که ارتباط تلفنی داریم.ولی ایشون بابت هرمورد کوچیکی زود قهر میکنه وبعد انتظار داره بابت هر قهر کردنی من پیشقدم بشم و از دلش دربیارم.حتی شده که انتظارات مالی از من داره و یا اینکه میخواد توی امورات کاری(از لحاظ مالی)کمکش کنم.وحتی بهم میگه وقتی که میای مغازه چرا زود میری؟ویااینکه چرا بهم دست نمیدی(در صورتی که هنوز باهم نامزد نشدیم).البته شده که به من کادو و هدیه بده و ابراز علاقه هاش هم زیاده تنها مشکملش اینه که زود بهش بر میخوره و ناراحت میشه……لطفا منو راهنمایی کنید.

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 16th, 2013 23:15:

    ازت خواهش میکنم به عنوان یه خواهرکوچیکترهرچی زودتر این رابطه روقطع کن پسراخیلی دیرترازدخترابه بلوغ فکری میرسن واسه همینه که سن مردبایدبیشترباشه تابتونه زنش رودرک کنه آخراین رابطه جدایی وخورد شدن احساسات شماست اونم میره سراغ یه نفردیگه

    [پاسخ]

    سپیده پاسخ در تاريخ جولای 17th, 2013 01:00:

    عزیزم درموردش خوب فکر کن از نظر من مردها دارن زن میگیرن خوشکل و با این چند سال کوچکتر از خانمشون هستن باز چشماشون دنبال زنا هست خودتو بدبخت نکن فدات

    [پاسخ]

    k11_85 پاسخ در تاريخ سپتامبر 13th, 2013 16:51:

    معقولانه ترین کار جدا شدن..
    بچه که نمیخوای بزرگ کنی رابطه شما بر عکس جای اینکه تو تکیه کنی به این اقا.. اقا به تو تکیه داره میکنه.کلا
    همه پسر ها تو سن کم از خانم سن بالا تر خوششون میاد.

    [پاسخ]

  15. محیا گفت:

    سلام من وهمسرم نزدیک به ۲ماه هست بابهم ازدواج کردیم روابط خیلی خوبی باهم داریم ولی موضئعی هست که بعضی وقتا همسرمرو ناراحت میکنه این هست که اون زیاد به درس خوندن من راضی نیست یعنی خوشش نمیاد منم میگم درس واسم مهمه نه مثل تو ولی اون زیادی قبول نداره همه نظرات ما باهم یکیه ولی درس من موندم الانم ۱ماه مونه امتحانات تموم بشه اونم میگه تموم بشه میام میریم باهم گردش تو درستو تموم کن دیگه درس خوندن بسه موضوع من فقط همینه

    [پاسخ]

    gharib پاسخ در تاريخ می 24th, 2013 15:33:

    man moshkelam badtare. majboor shodam darsamo nesfe tamam konam yani ta foghe diplom bejaye lisans
    mige in reshtat ayande nadare reshtam modiriate

    [پاسخ]

  16. صدف گفت:

    سلام ما دو هفته بود به هم اس میدادیم از اول قصدمون ازدواج بود همش من قربون صدقش میرم تا بهش میگم چرا تو ابراز نمیکنی احساساتتو میگه لوس میشی من خیلی احساساتیم بنظرتون این بعدا مشکل ساز نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ می 16th, 2013 21:52:

    dokhtare khob enghadr khodeto sabok nakon bezar on pishghadam beshe…. hame marda dos daran bara eshgh bejangan na rahat too moshteshoon bashe

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 16th, 2013 23:04:

    عزیزم هرچی بیشترابراز علاقه کنی اون بیشتردلسردودلزده میشه اگه توروراحت بدست بیاره راحتم ازدستت میده

    [پاسخ]

    eli پاسخ در تاريخ آگوست 24th, 2013 23:50:

    منم با گلی و شیدا موافقم.عزیزم حتی اگه دوسش داری به روش نیارخودتو سبک نکن بزار اون قربون صدقت بره .موفق باشی

    [پاسخ]

  17. ayda گفت:

    man nazdik dosal namzadam vali movafagh be ezdevaj nashodim hanoz akhe madarshoharam mige hanoz mogheeyatesh faraham nashodeh hamsaram ham khili mamaniye chikar konam

    [پاسخ]

  18. مهرداد گفت:

    سلام به همه:

    میخواستم مشکلی که دلرم با شما در میان بگذارم. نامزاد من اصلاً به من علاقه خاص نداره و با پیام هایش مرا خیلی ناراحت میکند. البته او میخواهد که از من بعضی چیز ها و حرف ها را بیاموزه ولی من عاجز ام چون نمیدانم اصلاً چی بگم. اشتباه من این است که یک بار از نامزاد ام نزدی خواهرش شکایت کردیم این باعث شد تا در رابطه ما درز ایجاد شوه. البتاً قبلاً هم خوب نبود ولی حالی بیشتر شده. ممنون.

    [پاسخ]

    وحید پاسخ در تاريخ آوریل 30th, 2013 02:16:

    سلام داداش
    نامزدیتون فک کنم تقریبا سنتی بود یا خیلی کم بو ودر ضمن ظاهرا سنتم کوچیکه.ناراحت نشو ولی تو برخورد با یک خانم و رابطه گذاشتن با یکخانمو نمی دونی ……….مطالعتو بیشتر کن.حتما و یواش یواش بهش نزدیک شو و با احترام وهمیشه مورد توجه قرارش بده و.. …………. ودر حرف زدن حتما جوری حرف بزن بزرگ منشانه ونکاتی که باید مطالعه کنی…..

    [پاسخ]

  19. مهدیه گفت:

    سلام با تشکر از راهنماییهاتون
    من سه ماهه که نامزد کزدم همسرم فوق لیسانس و من لیسانسم از روزی که نامزد شدیم من رفتارهاایی از این فرد میبینم که برام اصلا قابل هضم نیس زود عصبانی میشه خوشو کتک میزنه مثل زنا حرف در میاره دندوناشو بهم میماله کوچکترین حرکت اشتبله من باعث دعوا بینمون میشه
    اوایل خیلی سخت بود همش گریه میکردم ولی الان عادت کردم که زندگیمو طبق خواسته اون ادامه بدم نه اون چیزی که واقعا هستم
    رابطه ام با خونوادم و دوستام به حداقل وگاها صفر رسیده
    بنظرتون چیکار باید بکنم
    متشکرم

    [پاسخ]

    سپیده پاسخ در تاريخ جولای 13th, 2013 16:16:

    میبخشی که این همه رک حرف میزنم ولی حماقت نکن و زندگیت رو پاش نریز، تو یک سال، دوسال یا اصلا ۵ سال خودت رو بتونی با اون تطبیق بدی بعدش چی؟
    من ۷ ماه بود نامزد بودم و مثل تو عمل میکردم ولی آخرش دیدم خودم دارم نابود میشو، رفتار کردن خلاف خواسته خیلی سخته.
    خوب فکراتو بکن، حداقل ۷۰ سال عمر میکنی ببین می خوای با کی و درچه شرایطی زندگی کنی! عاقل باش

    [پاسخ]

    شهره پاسخ در تاريخ جولای 17th, 2013 00:53:

    عزیزم الان که نامزد هستی بهم بزنی بهتر از این که بعد از چند سال خدای نکرده طلاق بگیری معمولا پسرا تا زمانی که ازدواج کنن خودشون رو عالی نشون میدن ولی کسی که به این زودی نقصش رو نشون میده قابل اعتماد نیست از کجا معلوم که بعدا دست روت دراز نکنه ؟
    پدر مادرت از این موضوع خبر دارن ؟ عزیزم ببخشید که خیلی راحت بهت میگم بهم بزن چون یکی از دوستام تقریبا مشکلش مثل تو بود دارم میگم الان تو شخصیتت رو عوض میکنی چندسال بعد که بچه دار شدی چی ؟ میتونی اونا رو هم عوض کنی ؟ اصلا ارزش داره به خاطرش همه رو از دست بدی ؟ چندسال بعد تو مشکل اعصاب میگیری اونم روز به روز جوون تر میشه.

    [پاسخ]

  20. پریسا گفت:

    سلام
    حدودا یکسال هست که بافردتحصیلگرده ای نامزد هستم توی ۵ماهه اخیر رابطمون نزدیکتراز قبل شده اما طی این مدت دوبار بحث کوتاهی باهم داشتیم وهردوبار ایشون یک هفته تا ۱۰ روز به تماسهای تلفنی ومسیجهای من جواب ندادن.وهربار بااین کار منو مقصرجلوه دادن البته منم بی تقصیر نبودم ولی ایشون هم مقصربودند که این مشکل بوجود اومد.
    ممنون میشم منو راهنمایی کنید
    این روهم اضافه کنم که علی رغم علاقه ای که به من نشون میدن از ازدواج کردن هم طفره میرن ومشکلات رو بهونه میکنن.

    [پاسخ]

    ملیکا بینا پاسخ در تاريخ دسامبر 24th, 2012 16:53:

    سلام عزیزم -نامزدید یا دوستید؟اگر دوستید با هم و خانواده ها رسما مطلع نیستند باهاشون صبحت کنید که رابطتون به چه هدفیه اگر ازدواجه که اقداماتشو انجام بدن وقتی تو جریان ازدواج و رسما قرار بگیرن بیشتر تلاششونو میکنن که از لحاظ مالیو …خودشونو جمع و جور کنن اگه قبول نکردنو مدام بهونه تراشی کردن مطمئن باشید ادامه ی دوستیتون فقط به وابستگی بیشتر شما به اون منجر میشه و این رابطه یک رابطه بی هدف میشه و رابطه بی هدف هم وقت تلف کردن ولی اگه نامزد هستیدو خانواده ها رسما در جریانن اجازه بدید بزرگترها به ایشون گوشزد کنن که بالاخره چیکار میخوان بکنن ویک هفته ۱۰ روز خیلی عجیبه و زیاد برای یک مرد که بخواد قهر کنه و ناز کنه البته شما نگفتید جریان چیه به فرض میگیریم یه بحث ساده باشه باز هم درست نیست این قهر!اینجوری که شما گفتید سریعا ذهن من سوق پیدا کرد که طرفتون دنبال بهونه ای بوده جدا بشه ازتون و این جدایی بی دلیل نباشه!شایدم تک فرزندنو خیلی لوس بار اومدن من نمیدونم شما خودتونید که میتونید تشخیص بدید که طرفتون چه هدفی داره باهاشون صحبت کنید شاید اطلاعاتشون راجع به رابطه خیلی ضعیفه باید بفهمن منطقی باهاشون صحبت کنید خودتون یا دوستی که با هردوتون راحته یا بهتر از همه مشاور باهاشون صحبت کنن شما می خواهید باهم یک عمر زندگی کنید در خوشی و غم ،داری و نداری نمیشه تا یک کمی سختی دیدن از زندگی خسته بشن و با همه قهر کنن یا فرار کنن از مشکلاتو راجع بهش حرف نزنن و فرار کنن از شما یا از هرکسی که باهاش مشکل دارن عزیزم باز هم میگم باهاشون صحبت کنید و اگه دوستش دارید به خاطر بالغ نشدن توی زندگی مشترکشون و یا حتی ازدواج هم فرصتی بهش بدید؛مشکلی که شما عنوان کردید خیلی ساده حل میشه پیشنهاد میکنم حتما پیش یک مشاوره خانواده برید خیلی سازنده است-موفق و تندرست باشید

    [پاسخ]

    پريسا پاسخ در تاريخ دسامبر 24th, 2012 19:10:

    بازهم سلام، خیلی ممنونم ازتون بخاطر اینکه وقتتون رو دراختیار من قرار دادید، از راهنمایی خوب ومفیدتون هم تشکر میکنم. ما نامزد هستیم، بحثی هم که پیش اومد سر این جریان بود که دوهفته قرار بود همو ببینیم بار اول کاری براشون پیش اومد که خودشون نیومدن بار دوم به من گفتن سر ساعت_ میان دنبالم ، اما با دوساعت تأخیر اومدن درصورتیکه من از همون ساعتی که گفته بودن زده بودم بیرون وتو سرما منتظرشون بودم وجالبتر اینکه ٣٠دقیقه از ساعت قرار گذشته بهم خبر دادن که کارشون طولانی شده وباید تموم بشه تا بیان.
    من هم منتظرموندم تا بیان وازشون خواستم منو برسونن خونه، توی راه توضیح دادن چی شده که دیر کردن منم گفتم باشه ، حرف دیگه ای نزدم خداحافظی کردم وپیاده شدم والبته تا دو روز خودم باهاشون تماس نگرفتم.
    ظاهراً فکرکرده بودن من بهشون شک دارم ومنظورم اینه که سرگرم کاری بودن یابهم اهمیت ندادن وازعمد دیر اومدن،
    درصورتیکه من به هیچ عنوان این فکرو نکردم فقط ناراحت بودم که زودتر بهم خبرندادن.

    [پاسخ]

    ملیکا بینا پاسخ در تاريخ دسامبر 24th, 2012 19:49:

    سلام عزیزم-به نظر من حتما هر چه سریعتر با یک مشاور مشاوره کنید چرا؟ چونکه الان که نامزدید و تعارف و رودربایستی هست ایشون خیلی راحت شمارو منتظر میزاره براشون مهم نیست که توی سرما میمونید و خیلی راحت قهر مکینه اونهم مدت طولانی!شک میکنه واسه خودش فکرایی میکنه که شما به اون شک دارید و جوابگو شما نمیشه ؛دست پیش میگیره که پس نیفته و زرنگ بازی در میاره وای به روزی که دیگه تملک روی شما داشته باشه و تعارفی بینتون نباشه خواهرانه میگم از این موضوع به راحتی نگذرید و حالا که نامزدید کمک بگیرید از مشاور کمک میکنه با ایشون صحبت میکنه و خیلی چیزهارو بهشون یاد میده یا اینکه مسئله رو باز کنید و باهاش صحبت کنید،پریسا جان شما واقعا صبورید و این یک مزیت خیلی مهمه صبور بودن نشون دهنده ی سلامت روانه اما ایشون که بی هیچ صحبتی یهو قهر میکنه و خودش رو هم مقصر نمیدونه و مسئولیتش رو گردن نمیگیره و تقصر رو گردن افراد دیگه میندازه یعنی اینکه هنوز به بلوغ فکری نرسیده دوست داشتن فقط مهم نیست مهمتر از دوست داشتنش بلد بودن نحوه ی برخوردش با شماست-موفق و خوشبخت باشید

    [پاسخ]

    پریسا پاسخ در تاريخ دسامبر 28th, 2012 04:33:

    سلام
    صبح خوب وبانشاطی داشته باشید.
    ممنون که وقت میذارید ومنو راهنمایی میکنید. من هم باشما موافقم در اسرع وقت به توصیه هاتون عمل میکنم.امیدوارم با خبرهای خوب وامیدوارکننده برگردم.
    راستی اینجا برای من مثل خونه دوم شده خیلی عالیه مطالبی که میذارید واقعا مفید هستن ممنونم شاد باشید.

    [پاسخ]

  21. elnaz گفت:

    اگه همسرم بد اخلاقه چیکار باید کنم؟

    [پاسخ]

  22. اخلاص گفت:

    سلام ممنون از مطلب های خوبتون میلیکا بینا

    [پاسخ]

  23. المیرا گفت:

    با سلام من میخواستم بگم احتیاج دارم با یه فرد صحبت تلفنی داشته باشم و مشکلاتم با درد و دل با اون حل کنم شمارمو مینویسم لطفا با من تماس بگیرید

    [پاسخ]

  24. naser گفت:

    واواقا خوب بود مرسی

    [پاسخ]

  25. عسل گفت:

    ببا سلام وخسته نباشید

    ممن مدتی است به کسی علاقمند شدم وباهم نامزد هستیم .ولی به علاقه اون نسبت به خودم شک دارم. نمیدونم چیکار کنم می خوام این نامزدی رو تمومش کنم ولی ……….
    ممنون میشم بگید چیکار کنم تا از این دو دلی نجات پیدا کنم.

    [پاسخ]

    ملیکا بینا پاسخ در تاريخ ژوئن 11th, 2012 10:46:

    سلام-مهم ترین معیارتان هرگز نباید دوست داشتن باشد،معیارهاتون را با خصوصیات نامزدتان مقایسه کنید و شما باید با نامزدتون تناسب داشته باشید – چند تناسب مهم است
    تناسب فرهنگی و اخلاقی -تناسب اقتصادی-تناسب تحصیلی..-تناسب در اعتقادات…. تناسب طاهری….درون گرایی و برون گرایی…فرهنگ…شاد و تندرست باشید

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 11 =