عشقی با دوام ایجاد کنید

بسیاری از ما رابطه با همسرمان را در یک شرایط بسیار عاشقانه و رمانتیک آغاز کرده ایم و امیدها و آرزوهای بسیاری به ادامه رابطه مان در آینده داشته ایم. اما به مرور زمان از آن حال و هوای عاشقانه خبری نبود و اگر هم بود بسیار کمرنگ تر از گذشته بود. ما در این مقاله سعی داریم راهکارهایی را به شما پیشنهاد دهیم که به کمک آنها عشقتان را ابدی کنید.
یک رابطه سالم و عاشقانه می تواند باعث بهترشدن بسیاری از جنبه های زندگی شما، از سلامت روانی و هیجانی تا سلامت جسمانی و شادمانی کلی ، شود.یک رابطه سالم چیست؟

یک رابطه سالم زمانی است که ۲ نفر یک ارتباط را بر اساس موارد زیر شکل بدهند:

توجه متقابل
اعتماد
صداقت
حمایت
انصاف/عدالت
هویت های جداگانه
ارتباط خوب
احساس شادمانی / علاقه

 

۱) برای داشتن سرگرمی برنامه ریزی کنید.
با همسرتان گفتگو کنید و علائق مشترکتان را پیدا کنید . سپس بر اساس این علائق و اوقات فراغتتان برای پرداختن به این علائق برنامه ریزی کنید. می توانید ارتباط با دوستان مشترکتان را گسترش دهید یا در انجمن ها و گروه های خیریه شرکت کنید. هم چنین می توانید در فضای خانه فعالیت های مشترکی را ترتیب دهید و از انجام آنها لذت ببرید مثلا بازی های فکری یا ورزش های ساده با موسیقی و یا شعر یا آواز خواندن می تواند به شما کمک کند نشاط و شادمانی را در فضای خانه تان پراکنده کنید.

۲) بیاموزید که طرد ها و اختلافات را به خوبی هدایت کنید.
اگر از سمت طرف مقابل طرد می شوید به هیچ عنوان شخصی سازی نکنید. یعنی خودتان را به طور صد در صد مقصر ندانید. رابطه یک مسئله دوطرفه است که هر دو طرف در آن به یک اندازه مسئولند. در زمان اختلافات به جای فاجعه پنداری و غصه خوردن و اظهار ناامیدی کردن، به آن به عنوان یک تجربه نگاه کنید، تجربه ای که قدرت و توان تاب آوری شما را افزایش می دهد. در این شرایط احساسات خود را تایید کنید. معمولا در زمان طرد از سمت دیگری، طبیعی است که احساس آسیب دیدن و ناامیدی و غمگینی کنیم. اما مهم این است که به جای سرکوب کردن این احساسات آنها را بپذیریم. با این رویکرد خواهید دید که قادر هستید به سرعت از تجربه منفی خارج شوید.

۳) برای ارتباط خود خط قرمزهایی تعیین کنید.
این خط قرمزها به سلیقه شما و همسرتان و توافق دونفرتان تعیین می شود. بهتر است در مورد نحوه ارتباط (مثلا ارتباط غیرکلامی و ایما و اشاره ممنوع)، ارتباط انفرادی با دوستان و میزان رفت و آمد با آنها، هزینه ها و برنامه های اقتصادی و …خط قرمزهایی داشته باشید تا اختلافات کمتر شود.

۴) مهارت های ارتباطی خود را گسترش دهید.
بسیاری از زوجین تنها به دلیل نداشتن مهارت های ارتباطی از یکدیگر جدا می شوند وگرنه در زمینه مسائل پایه ای از نقاط مشترک خوبی برخوردارند. بنابراین برای هر زوجی الزامی است که این مهارت ها را به خوبی بیاموزد و در خودش نهادینه کند. بهتر است شما و همسرتان به صورت یک پروژه مشترک به فراگیری این مهارت ها بپردازید و در موقعیت های مختلف آنها را تمرین کنید. مهارت هایی مثل گوش دادن فعال، بیان شفاف احساسات و خواسته و پرهیز از این نگرش که همسرم باید یداند من چه می خواهم، درک کردن طرف مقابل و داشتن مهارت همدلی و پرهیز از برچسب زدن به یکدیگر و خواندن با القاب و کلمات زشت برای داشتن یک رابطه رضایت بخش از ضروریات است.

۵) خلاق باشید.
تنوع یکی از نیازهای همه انسان ها در همه سنین است. بهتر است هر چند وقت یکبار با خلاقیت خود تغییری در شیوه زندگیتان به وجود بیاورید و شکل جدیدی از ارتباط با همسرتان را به وجود بیاورید. به جاهای جدید بروید، با جشن کوچکی همسرتان را غافلگیر کنید، گاهی هدیه کوچکی به او بدهید و بالاخره به هر شکلی که می توانید تنوع را وارد رابطه تان کنید. چون زیباترین چیزها به مرور زمان عادی می شوند.

۶) تغییر را بپذیرید.
بپذیرید که هر رابطه ای بالا و پایین دارد. گاهی بهتر و گاهی بدتر. در طول چرخه زندگی و رشد انسان ها ممکن است نوع عشق ورزیدن همسران به یکدیگر تغییر کند. البته با همه این نوسانات، یک رابطه خوب در زن و شوهر احساس دائمی رضایت ایجاد می کند.

نویسنده:جین سگال/روانشناس

مترجم:فاطمه پوران

زیبــاشــو دات کام

مطالب مرتبط

۵۴ دیدگاه‌

  1. atena گفت:

    خوب بود

    [پاسخ]

  2. روژان گفت:

    سلام خسته نباشی.حقیقتش من یه مشکل بزرگ زندگیم هست.که شوهرم دوست داره فیلم های پورن ببینه اما من رو این قضیه خیلی حساسم و افسرده میشم.هروقت از این فیلما ببینم سریع پاکش میکنم و این بار آخری که فیلما رو پاک کردم رفتارش باهام بد شده و سرم داد میکشه.بیشتر وقتا چون میگمش دوستندارم فیلم ببینی پنهانی تو گوشیش میزاره و میبینه.میشه راهنماییم کنین.:-(یه پسر یک سال و نیمه هم دارم.شوهرم خیلی زود عصبانی میشه اما کل دوستش دارم و ولی نمیخوام توجهش به فیلم باشه.کمک کنین لطفا

    [پاسخ]

    atena پاسخ در تاريخ فوریه 8th, 2016 10:14:

    سلام عزیزم ،مردها کلا وقتی از چیزی محدود بشن فکر میکنند چی هست پس خودتو اذیت نکن بزار ببینه اون که هیچ وقت به اون هنرپیشه ها دسترسی پیدا نمیکنه اتفاقا باش بگو بخند و حساسیت نشون نده یه مدت حساسیت نشون نده میبینی که دیگه نمیبینه

    [پاسخ]

  3. پوپ گفت:

    سلام به نظر من عشق و عاشقی کاملا دروغه.عشق بعد از ازدواج همیشه پایدار تره.مردا فقط احترام و توجه و زبوت خوش براشدت مهمه

    [پاسخ]

  4. sahar گفت:

    سلام آقا رضا میشه چند تا کتاب روانشناسی که میگید و نام ببرید ؟؟
    ممنونتون میشم

    [پاسخ]

  5. مریم گفت:

    من الان سرمشکلات کوچولو اختلاف داریم همش سرچیزهای کوچک داد میزنه حتی پیش خانوادم چکارکنم

    [پاسخ]

  6. مریم گفت:

    من ۸سال ونیم زندگی میکنم هدیه زندگیم یه دختر دوستداشتنی ۵ساله است من اززندگیم راضی هستم من خیلی توزندگیم ازطرف پدرشوهرم عذاب دیدم که بخونید حرف دلتون یادتون میره بعداز۶ماه عقد بودم مقدمات ازدواجمون اماده کرده بودیم مادرشوهرم تصادف میکنه عمرشو میده به شما شوهر من تک بچه است مراسم هفت تموم شدهمسرم ازمادرم خواست که پیشش بمونم ,مادرم موافقت کرد ومن موندم ولی بعدرفتن مادرم بااونکه دلم میگفت بمون ولی ازطرفی میگفتم ازامروز زندگی کردن با پدرشوهری که مخالف ازدواج مابوده وهست راحت نیست زندگی من یه شبه ازاین رو به اون روشده بودپدرشوهرم توی همه مسایل دخالت داشت ازلباس پوشیدن تا …..میگفت چراروفرشی میپوشی فرشم نجست روفرشی نپوشیدم جوراب میپوشیدم .چرا مهمان میاد روسری می زاری من خجالت میکشم پیششون ,شغلش مغازه داربود سرساعت ۱۲/۳۰برای نهارمیومدچه سالم چه بیماربودم بایداماده میشد برای اینکه برای نهار بهانه نگیره هرروزازش میپرسیدم چی درست کنم خداشاهد که من یکروز نهار نخوردم منو باگریه ازسرسفره بلندمیکرد شوهرم هیچی نمیگفت هیچی .۷ماه شده بود هرروزش برام عذاب بود من حتی بیرون نمی تونستم برم خونه مامانم بارها که باشوهرم دعوامیکرد میگفت زنت بفرست بره من همین فردابرات دخترمیگیرم .ماهمدیگرودوست داشتیم رفتارپدرش بین فاصله انداخته بود نمی دونستم چکارکنم برم خونه پدرم یابمونم .تااینکه یه روز خیلی بارونی برای نهارکه اومده بود زنگ درزدتابرم باز کنم طول کشید رسید داخل اتاق شروع کردبه توهین رفت تواشپزخانه تمام نهاروریخت توحیاط منم حول دادازاشپزخانه پرت کردبیرون ,من بااینکه حرصم گرفته بود وعصبانی رفتم تواتاق شوهرم که طرف دیگه حیاط بود ازناراحتی تمام بدنم میلرزید نمیتونستم خودمو کنترل کنم من نمی خواستم بهش توهین کنم .همین موقع شوهرم اومد بدترشدازهمون روز دراشپزخانه رو قفل کرد خودش ازبیرون غذامیگرفت یازنداداشش درست میکرد,ماهم رفتیم وسایل اولیه گرفتیم دیگه خودش خواست جداباشیم بع سه چهارهفته شنیده بودمن دارم لباس عروسم میدوزم هرروز داشت میرفت مغازه بعد رفتن شوهرم برق روقطع می کرد ابگرم کن خاموش میکرد ,بابام هم جهازیه دادن تونستم راحت زندگی کنم که بعدسال مادرشوهرم عروسی بگیریم عید بود که عروسی گرفتیم جشن عروسی اصلا حالیم نشد چون دوروز مونده به عروسی گفت بایدازاین خونه برید بیرون اونم شانسی خونه پیداکردیم تمیز کردیم ۳شب اسباب کشی کردیم رفتیم .مامثل خیلی هاازهیچی شروع کردیم یعنی خدا ,امیرمومنان, اینه, قران ,۱۲۴سکه,جهیزیه,سرویس طلا,این بودخریدعروسیی من,وداشته هامون شوهرم که اومده بودخواستگاریم پدرش عموش گفتن این پسر چیزی نداره فقط یه پیش گوشتی چون میدونستم شوهرم عاشق کارش بامشورت پدرومادرم بله گفتم بااون که عاشق شوهرم بودم اون زمان شوهرم تومغازه پدرشوهرم جداازپدرش کارمیکرداول مغازه روگرفت خداخواست دوست پدرش بدون پیش پول به شوهرم اجاره داد خدابامابودمن تمام خواسته هامو بادرمد شوهرم پایین اوردم الان خونه پدریش وخرید وشکرچهارچرخ هم زیر پامون .ولی بایکسال زندگی کردن باپدرشوهرم که چه عذابهایی که مادرشوهرم کشیدبماند الان توسن ۳۳سالگی دارواعصاب میخورم که نمیتونم بخاطرهمین کوچولوی دیگه ای بیارم هنوز که هنوز دارم تحمل میکنم یکسال بانظر پزشکم به شوهرم رفت وامدنمیکنم وهیچ وقت به شوهرم نگفتم نرو .

    [پاسخ]

    انوووشه پاسخ در تاريخ نوامبر 23rd, 2013 22:43:

    عزیزمممم یعنی چی؟؟الان باز دوباره شوهرت رفته خونه ی پدریش که بعدا بهش ارث میرسه رو خریده؟؟؟؟!!!!
    الان دوباره همونجا زندگی میکنید با پدر شوهر؟!
    خوب عزیزم این خودش اشتباهه که انقدر تو خودت میریزی عزیزدلم به شوهری بگو آلرژی شدید داری به پدرشوهری بگو از وقتی برگشتی به خونه حالت خراب شده و …بهش بگو من باهات موندم باهات ساختم روزای سختو ازت خواهش میکنم حالا تو با من بساز تا حالم جا بیاد تا برگردم به یه آدم عادی .
    برای دعا میکنم عزیزم ایشالا سلامت باشی و زندگی بر وفقه مرادت باشه
    دوس داشتی بیا انجمن با بچه ها هم بیشتر بحرفیم

    [پاسخ]

    fedra پاسخ در تاريخ ژوئن 29th, 2014 21:28:

    MAGE nagofti sshoharam tak esar bbood??zandadash az koja peydash shod nahar biare????

    [پاسخ]

  7. jan گفت:

    kojarad bashi eshghe
    zan joz negh zadan hich namifahman
    salamati ma mojaradha.

    [پاسخ]

  8. آنا گفت:

    سلام
    میدونم خیلی دیره برای جواب دادن
    اما یکم به این مردای بیچاره حق بدیم
    مشکلات زندگی انقد زیاده که یادشون میره کی عاشق شدن کی زن گرفتن و کی بچه دار شدن .
    منم مثل همه دوستان دلم خیلی چیزا می خواد اما خواسته هامو قد حوصله و درآمد شوهرم پایین آوردم .
    وقتی بخاطر من به بعضی مهمونی ها میاد که میدونم راحت نیست یا وقتی بخاطر دل من حاضره کاریرو بکنه که خودش ئوست نداره پس بی انصافیه بخاطر بعضی قصورها نبخشیمشون .
    به سلامتی همه مردایی که مردن و فقط زاییده شدن تا ما زنارو حرص بدن

    [پاسخ]

  9. samira گفت:

    سلام . من ازدواج نکردم اما میذونم ازدواج سخته .راستش فک نکنم کسی به این موضوع توجه کرده باشه . میدونید چرا خانم ها ا=لباس عروس میپوشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ سپتامبر 27th, 2013 20:16:

    نه چرا میپوشن؟شما میدونید؟؟؟؟
    ازدواج که خیلی سخته

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ اکتبر 1st, 2013 08:28:

    سمیراجان ازدواج سخته منظورت کدوم مرحله ازدواج است. نکنه منظورت اینه زندگی کردن سخته. ؟؟؟ولی در هر حال باید ازدواج کرد باید خانواده تشکیل داد چون زیبایی زندگی به همین تحمل مسائل و مشکلات زندگی است . اگر همه چیز راحت بود که نمی شد زندگی خوب و پر تلاش را از دیگری تشخیص داد. و اینکه چرا خانم ها لباس عروس می پوشند چون دامادها هم لباس دامادی می پوشند . و دوم اینکه چون در مهمترین روز زندگیشون قرار می گیرند می خواهند زیبا باشند و مرتب. شما نگاه کنید قدیمها این شکلی نبوده فقط لباس معمولی را با پارچه سفید و رنگهای شاد می دوختند ولی حالا به رسم اروپایی ها لباس مخصوص عروس تنشون می کنند . ولی در هر صورت روز بسیار زیبا و با معنایی است امیدوارم تو هم روزی گرفتارش شویی . موفق باشی.

    [پاسخ]

  10. شیوا گفت:

    سلام من هم مثل خیلی های شما زندگیمو با عشق ساختم الان هم یه کوچولوی ۱۹ ماهه دارم من هم مثل شما دوست دارم سوپرایز بشم اما اونقدر درگیر مشکلات ک به کل این چیزا یادش رفته.

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ آگوست 19th, 2013 08:37:

    امیدوارم بچه ای که داری به عنوان بزرگترین سورپرایز زندگی از شوهرت قبول کنی . چون خیلی ها امید بچه دارند ولی نمیشه. زندگی همینه . ولی هر چه بتوانیم با هم باشیم بهتره. حتی سورپرایز خیلی کوچیک. خودت شروع کن سورپرایزش کن . مگه فقط باید مرد این کار را بکنه . مگه شما شریک زندگی نیستید از خوتون مایه بگذارید موفق می شوید.

    [پاسخ]

  11. تکین گفت:

    سلام
    ی چیزی میگیدا
    من هر راهیو امتحان کردم مار از لونش بیون نیومد
    تازه رفت توی ی لونه جدید
    از هرچی مرد نامرد بدم میاد

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ آگوست 15th, 2013 11:38:

    نگین جان سلام. ما نباید بگیم همه باید تا آخر عمرشون با ما باشند. انسان و این طبیعتی که داره و عقل و منطقی که داره و اختیاری که براش گذاشتند رو نباید فراموش کرد . بلکه برعکس زندگی ادامه داره و شما می توانید بهترین را برای خودتون انتخاب کنید. نمی گم همه خوب هستند ولی در شرایط مساوی بیشتر مردم تقریبا مشابه هستند . ولی در حالت کلی ۱۰% از انسانها استثنا هستند . یعنی انورمال . وبا بقیه فرق دارند . خوب شما نباید بگید فلانی چنانه و چنان. باید خودتون هم در انتخابتون تغییر بدهید. جدایی برای همه امکان داره پیش بیاد مهم درس گرفتن از زندگی است . انسانهایی هستند ۵۰ سال رو کله و سر هم می زنند ولی با هم زندگی می کنند این هم درست نیست تا کی باید سختی را تحمل کرد. موفق باشی.

    [پاسخ]

  12. معصومه گفت:

    “چگونه بپاى هم پیرشویم؟!”خوبه مریم جون؟اگه امکانش هست یکم درمورد کتابت بیشتر توضیح بده؟

    [پاسخ]

  13. Maryam alinezhad گفت:

    Man ye ketab az tajrobiate vagheie neveshtam dar zamineye hamsar dari esme ketab ro shoma begid

    [پاسخ]

  14. معصومه گفت:

    من بانظراتتون موافقم,آخه حرف ازسورپرایز کردن همسرا ب میون اومد ک گلناز خانوم گفت نباید بزارید کار ب اینجا برسه.امشب یکى از شبهاى قدره بیایم براى همدیگه دعاى خیر کنیم.

    [پاسخ]

  15. مانا گفت:

    ماشاله آقایون تو پست های دیگه که انقدر فعالید خب این سوال من که مربوط به خودتونه رو جواب بدید دیگه.چیکار کنیم که مردا سوورپرایز کردن رو یاد بگیرن؟

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ آگوست 13th, 2013 10:21:

    مانا جان با زبان خوش میشه مار را از سوراخش در آورد و با هاش دوست شد. خانم ها که ماشالله خدا زبان قشنگ و نرم وبا احساسی بهشون داده. کمی از خودتون مایه بگذارید به شوهرتون محبت کنید باور کنید هر چی بگید انجام می دهد. خوب ما فقط از طرف انتظار داریم خودمون هیچ فعال نیستیم. موفق باشی

    [پاسخ]

  16. shayan گفت:

    salam man dost dashtam ke hamontorr man hamsaramo dark mikardam darkam kone ama injor nabood va hamin baes shood ke ma az ham joda beshim hanoz kamelan joda nashodim dost daram rahnamim konid dostan ke betonam bash bargardam akhe man khili doosesh daram :(:(:(:(:(

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:07:

    شایان جان سلام. اگر شما می گید همسرتون را دوست دارید . آیا ایشان نیز شما را دوست دارند. یعنی برای شما فداکاری می کنند. اگر یک طرفه باشه بنظر بنده کار را تمام کنی بهتره. چون آدم عاشق باید کمی هم گذشت و منطق و یاری هم داشته باشه. ولی شما باز هم بخاطر عشقت سعی کن ایشان را بطرق مختلف راضی به رعایت کنی و زندگیتون از هم نپاشه. ولی کسی که درک نکنه همسرشو سخته واقعا . ولی یک چیزی را ندونستم شما در چه مواردی بیشتر مشکل دارید میشه کمی توضیح بدهید.؟؟؟؟؟

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:32:

    agha reza dorost migan
    to zendegi age vaghean eshgh bashe bayad hatman gozasht ham vojood dashte bashe
    ma inja nemitoonim yek tarafe ghezavat konim
    shoma tahala khodetoono jaye hamsaretoon gozashti bebini ke mishe behesh hagh dad ya na?? akhe agha shayan ma khanooma kheeiilii hasasim
    be rahati mishkanim
    to ro khoda age hanooz migid doosesh dari baraye be dast avordane delesh har kar mitooni bokon
    ma khanooma bishtare vaghta faghat hata ba ye shakhe gol ham mitoonim nakhoshia ro faramoosh konim

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:41:

    goli خانم شما هم راست می گید ولی تو را خدا همش جانب خانم ها را نگیرید . خانم حساسه میشکنه و خیلی چیزهای دیگه . مرد چی احساس نداره. سنگه. نباید بهش اهمیت داد . نباید از راه میرسه خسته نباشید گفت . همش وظیفه و وظیفه برای مرد تعیین می کنند. ولی این را بدانید مردها به درک همسرشون خیلی احتیاج دارند. با زبان خوش و با زبان مهربون و با درک متقابل میشه مرد را رام خود کرد ولی با نق زدن و توسری و ترش کردن و خلاصه وظیفه تعیین کردن فقط و فقط مرد را از خودتون دور خواهید کرد. موفق باشید

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:55:

    agha rezaa midoonam
    nemoonash shohare khodam
    vali alane barashoon sharayeti pish oomade ke bayad tashvigh beshan beran be samte hamsareshoon
    age alan mozayeghe konan
    dige badaz jodaii aho afsoos vase eshghe az dast rafte fayde nadare

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 14:21:

    goliخانم در مورد آقای شایان من هم گفتم بهتره تا آخرین نفس مجادله کنند. ولی شما در کنار حرفهاتون باید برای خانمهایی که این کامنت را می خونند نیز نصایحی بنویسید . خانم آقا شایان که اینجا را نمی خونند. پس کمی منصف باشید تا آقایون هم بدونند شما بفکرشون هستید باز متشکرم.موفق باشید.

    goli پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 14:24:

    daghighan chon hamsareshoon nistan injoori migam

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 14:48:

    پس با قسمت نصایحی برای خانم ها هم موافقید. لطفا بگید . چون شما مثل وکلا کلمات را کوتاه و بدون قبول یا رد آن به آدم بر می گردونید. لطفا لطفا اعتراف کنید.

    goli پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 14:56:

    bale ke movafegham
    ham marda ehsas daran ham khanooma

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 16:54:

    حالا شدید همون گلی که من انتظار داشتم ممنون .

    roz پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 22:04:

    شایان جان نمیدونم دختریکه عاشقشی چطوری بهت کم توجهی میکنه ولی بخاطر عشقی که بهش داری حتی برای اخرین بارم شده بهش بگو که چقد دوستش داری و نمیخوای از دستش بدی هر چی تو دلت هستو بهش بگو ایشالا رابطتون درست بشه.بهش بگو که چی شده به خاطر چی اینجور رفتار میکنه

    [پاسخ]

  17. گلناز گفت:

    سلاام دوستان
    ای بابا چه دل خوشی دارین شما….
    من و شوهرم هم عاشق هم بودیم اما لا بلای عشقش به من ۲ بار بهمن خیانت کرد و الان هم دارم باهاش به خاطر ۲تا بچم زندگی میکنم…..نباید بزارین کار به اینجور جاها بکشه……..

    [پاسخ]

    معصومه پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 09:46:

    گلناز جان بنظرت چرا زندگى ک باعشق شروع کردید ب خیانت ختم شده؟بنظرت براش چیزى کم گذاشتى؟منی ک مثل تو زندگیمو باعشق شروع کردم باید چکارکنم ک عشقم بادوام بشه؟مطالبى ک تو این پست نوشته شده درست,اماآیا کسى اونارو ب طور کامل انجام داده؟اگه خدایى نکرده این خیانت ازطرف تو بود شوهرت حاضر میشد بخاطر بچهات ب زندگى ادامه بده؟گذشت وفداکارى زنها تاکجا باید باشه؟

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:16:

    معصومه خانم زندگی های با عشق قشنگند ولی اگر همان عشق باعث فداکاری و کمک به هم و درک متقابل باشه. ولی من دیدم عاشق های زیادی را که از هم جدا شدند. چون ما عشقمون فقط در مجردی و نامزدی قشنگه. بعد از ازدواج که منطق و مشکلات زندگی و هزار و یک احتیاج و خانتواده ها و دوستان و آشنایان و مهمونیها و مادر شوهر و فامیل و خلاصه همه به این مجموعه اضافه میشوند عشق می مونه ته جدول باید مدیریت قوی داشته باشه که همه این موارد را بشه با هم در جهت خدمت به عشق بکار برد و الا کوچکترین و بزرگترین تلنگرهای مصدوم کننده عشق از راه می رسند. یکی هم خودخواهی یکی از طرفین است. که میگه برای عشقم همسرم باید همه چیزهایی که من میگم را انجام بدهد اینجاست که منم منم شروع میشه. خلاصه یک کتاب لازمه انسان بنویسه تا بتوانید ادامه درستی داشته باشید. سعی کنید کتابهای رفتار خانوادگی و روانشناسی اجتماعی و تربیت خانوادگی و ارتباطات اجتماعی را مطالعه کنید. موفق باشید.

    [پاسخ]

    k11_85 پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 14:19:

    خانم معصومه همه ادمها مثل هم نیستن شما نباید از الان نگران این موضوع باشین
    اگه دو نفر همیگر رو دوست داشته باشن حالا به عبارتی عاشق هم باشن همیشه زندگیشون محکم خواهد بود. من نزدیک ۷ سال ازدواج کردم نمیگم که همیشه بینمون بحث نبوده اما هیچ وقت نشده بعد از بحث از هم دل جویی بلافاصله نکنیم.
    بنظر من اگه مردی برای امدن خونش بی تاب باشه بعد از کارش بدون اون زندگی همیشه پایداره البته از طرف
    همسر ولی باید این موضوع دو طرفه باشه
    من عقیده دارم اگه مرد یا زنی به هم دیگر خیانت میکنن دلیلش بد بودن یا کم گذاشتن طرف مقابل نیست مشکل از خود اون شخص هستش ولی برای خیانتش دنبال دلیل میگرده
    . هیچ چیزی نمیتونه دلیل موجه برای خیانت باشه مگر هوا وهوس مرد یا زن..

    [پاسخ]

    e پاسخ در تاريخ جولای 27th, 2013 03:46:

    کاملا با آخر نوشتتون موافقم

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ آگوست 4th, 2013 15:37:

    منم همینطور

    [پاسخ]

  18. eliya گفت:

    سلام بذارید منم براتون بگم شاید سبک بشم همسر من .زیاد درگیر تاریخ ومناسبتها نتست اما بر خلافش من از الن برای سالگرد ازدواجسال اینده برنامه دارم .ولی واقیعیت ها رو نمی شه نادیده گرفت که ماونوسی هستیم واونا از مریخ اومدن

    [پاسخ]

  19. goli گفت:

    مانا تو این روزا مردا که حوصله این کارا رو ندارن

    شوهر من که همش کاراشو پس گوش میندازه

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:16:

    شاید بقیه بچه ها تجربه ای چیزی دارن بگن ما استفاده کنیم.

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 13:29:

    مانای عزیز سلام . من بعنوان یک عضو این جامعه باید شناخت کافی از دور و برم داشته باشم. در جامعه ما زندگی بعلت مشکلات کاری و مالی خانواده ها سخته. حالا بیاییم همدیگر را در این شرایط سورپریز کنیم. کلمه اش قشنگه. ولی عواقبش وحشتناک. همسرتون اگر بدونه آن چیزی که وسعش می رسه برای شما بخره و شما نق نمی زنید و فردا جلوی همه عنوان نمی کنید و تمام در و همسایه و فامیل از نوع هدیه اش باخبر نمی شوند که کم بوده یا زیاد . مطمئن باشید بخودش جرات می دهد و سورپریز می کنه. ولی شاخه گلی بیاره می گی کادو کو . کادو میاره میگید کمه یا اله هست و بله هست. چرا بهترشو نگرفتید . خلاصه تشکر که خبری نیست. سال بعد می گید باید مهمونی بدهیم و جشن بگیریم. سال به سال و روز به روز توقع بالا. شما حساب کنید کدوم انسان عاقلی تن به چنین مشکل بزرگی میدهد که عوض اینکه باعث شادی بشه باعث هزار خرج و اعصاب خوردکنی و… بشه. من که تحملشو ندارم. البته شخصا بنده در خانواده زیاد به این مسائل با چشم سختی نگاه نمی کنم. و خانمم هم زیاد زیاد اهمیت نمی دهد با اینکه می دونم بعضی وقتها انتظار دارد ولی جای دیگه جبران می کنم. بلاخره دنیا که تمام نشده. موفق باشید.

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 25th, 2013 14:30:

    آقا رضا من کلا آدم پر توقعی نیستم و شوهرمم از نظر مالی اصلا کم نمیذاره واسم و همه چیش روئه اما غافلگیرم نمیکنه.من همیشه به یه شاخه گل یا یه عطر ده هزارتومنی راضیم و چیز گرون و مهمونی و این چیزا منظورم نیست.

    [پاسخ]

  20. مانا گفت:

    من و همسرم در بسیاری موارد تفاهم داریم و همدیگرو خیلی دوست داریم به طوریکه من خیلی ازش راضیم.فقط یه چیز هست اینکه من سورپرایز شدن رو خیلی دوس دارم مخصوصا از طرف همسرم اما همسرم اصلا اینکارو نمیکنه و هروقت هم که بهش میگم که من دوست دارم میگه من خوشم نمیاد با اینکه میدونم خیلی دوسم داره اما مثلا واسم گل نمیخره یا همینجور سورپرایزای کوچولو.به نظر شما چیکار کنم؟

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:01:

    سلام منا جان

    دیدی برات اکانت ساختن؟؟؟

    امشب میای؟

    انوشه اینم میان

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:12:

    راستش این هفته شبا زیاد نمی تونم بیام.اما هفته بعد حتما مدت زیدی پیشتونم گلی جوون.ممنون عزیزم

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:41:

    گلی جون خودم اوله همه حاضری زدم:دی

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:27:

    مانا جون تو بکن یه چند باری سورپریز خوشگل بکنش اونم میفته واسه جبرانش تو فکرش و در واقع یواش یواش یاد میگیره

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:29:

    جون به این نگارش کلا انشم ضعیفه اما خودتون میفهمید منظورم چیه دیگه:))

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 25th, 2013 14:34:

    انوشه جوون من انجام میدم اما اون نه…..چطوری یادش بدم؟

    [پاسخ]

    معصومه پاسخ در تاريخ جولای 21st, 2013 02:57:

    سلام راستش شوهر منم اینطوریه مثلا دوست داشتم براى تولدم غافلگیرم کنه لااقل تو خرید کادو امانهایتا باهم رفتیم شلوار گرفتیم!نمیدونم شاید چون برادرم اهل غافلگیرکردنه برام قیاس پیش اومده.چ میشه کرد باید بیخیالى طى کرد مهم عشقیه ک نسبت بهمون دارن.

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 25th, 2013 14:28:

    شوهر منم دقیقا همینطوره.هرچی بخوام اصلا دریغ نداره اما میگه بریم با هم هرچی میخوای بخریم.اما من دلم میخواد غافلگیرم کنه

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 2 =